با اینکه منع قانونی برای صدور گواهینامه رانندگی پایه یک، پایه دو، خلبانی و ملوانی برای زنان وجود ندارد، گواهینامه موتورسیکلت برای زنان صادر نمیشود.
«حس خنکی باد صبحگاهی شهریور، وقتی روی موتور هستی، کیفیت متفاوتی دارد. کیفیتی غریب اما آشنا که من از کودکی تجربهاش را داشتم؛ تجربه موتورسواری در خیابانهای شهر و کشورم.» موتورسواری زنان، حقی که سالها از زنان این سرزمین دریغ شده، در آخرین روزهای تابستان پرحادثه ۱۴۰۴ رنگ واقعیت به خود گرفت. سالها زیستن در محرومیت، از زنان ایرانی انسانهایی مطالبهگر و متهور ساخته است. آنها بهرغم محدودیتهای سلیقهای باز هم موتور سوار میشوند. اگرچه منع قانونی برای موتورسواری زنان وجود ندارد، اما صادر نکردن گواهینامه برای راکبان زن این اقدام را در زمره اعمال خلاف قانون قرار میدهد. این درحالیاست که قوانین ناسازگار با واقعیت جامعه همواره توسط مردم دفع و رد میشوند.
بهگفته کنشگران اجتماعی، اعطای حقوق بدیهی نظیر موتورسواری در بزنگاههایی که حقوق اصلی و حیاتی ملت در تیررس ماشه و تحریمهای فلجکننده قرار دارد، نوشدارویی پس از مرگ سهراب است؛ زیرا جامعه ایران همواره برای زیست آزاد خود جلوتر از حاکمیت حرکت کرده است. از طرفی گروه دیگری از فعالان اجتماعی، آزادیهای کوچک را دستاوردی بزرگ میدانند؛ دستاوردی که ماحصل عمری تلاش و مطالبهگری زنان و مردان تحولخواه است.
موتورسواری علاج تأخیرهای همیشگی
«مهسا» پرستار است و در بخش دولتی و خصوصی کار میکند. کار زیاد و رفتوآمد، این دختر جوان را به استفاده از موتورسیکلت ترغیب کرده است. مهسا با اینکه ماشین دارد، پنجماهی است که موتور را برای تردد انتخاب کرده. او میگوید: «رانندگی و ترافیک، فرساینده روح و روان من بود. از طرفی تبعاتی که تأخیر در رسیدن به محل کار برایم داشت، مجابم کرد از موتور استفاده کنم.» مهسا گواهینامه موتور ندارد، اما موتورسواری را خیلی سریع از پدرش یاد گرفته است. نداشتن گواهینامه یکی از ترسهای همیشگی اوست. «همیشه سعی میکنم از معابری عبور کنم که پلیس کمتری دارد. حتی موتور را بهنام برادرم ثبت کردهام تا اگر موتور را توقیف کردند، بتوانم از پارکینگ ترخیصش کنم. البته در این پنج ماه افسری از راهنماییورانندگی مرا متوقف نکرده و گاهی با لبخند و تأیید بدرقهام میکنند.» افسر مستقر در سهراه ضرابخانه درباره مواجهه با موتورسواری زنان حرف مهسا را تأیید میکند: «از طرف مافوقمان دستور ضمنی گرفتهایم که با موتورسواران زن مدارا کنیم.» این افسر جوان قانونمندی زنان در موتورسواری را تحسین میکند: «ای کاش شرایطی فراهم شود تا همه زنان بتوانند از موتور بهجای ماشین استفاده کنند.»
موتورسواری مقرونبهصرفه است
در شرایط اقتصادی سختی که هزینه نگهداری، استهلاک و سوخت خودرو نیمی از درآمد هر فرد را میبلعد، استفاده از موتور برای مهسا مقرونبهصرفه است. «وقتی با ماشینم تردد میکردم، بخش قابلتوجهی از درآمدم صرف جای پارک میشد. تا همین چند ماه پیش، پرداختن جریمه حجاب و خواباندن ماشین، بخشی از هزینههای تحمیلی به زنان راننده بود. اما طی مدتی که موتور سوار میشوم، هزینههای رفتوآمدم بهشکل چشمگیری کم شده است.» با اینکه او در بخش دولتی هم مشغول بهکار است، تابهحال از طرف حراست محل کارش در مواجهه با موتورسواری، برخورد قهری ندیده است.
ارتباط بیواسطه با شهر
آمارها از ۵۹ درصد ترافیک خودروهای تکسرنشین میگویند. ضعف ناوگان حملونقل عمومی در کنار مسئله امنیت، دسترسی زنان را به انواع وسایل نقلیه محدود میکند. هزینه بالای تاکسیهای اینترنتی و اتفاق ناگواری که برای «الهه حسیننژاد» افتاد، زنان را بیشازپیش به استفاده از خودروی شخصی سوق میدهد؛ درنتیجه بخش قابلتوجهی از موج ترافیک به خودروهای تکسرنشین زنان اختصاص دارد. اما «پرستو» با موتورسواری این ترافیک را دور میزند و زمانش را مدیریت میکند. این موتورسوار ۳۱ساله برای مسافت خانه تا محل کارش، که در مرکز شهر واقع است، موتور میراند. وسیلهای که به پرستو آزادی عمل میدهد و با هیجانی که بعد از هربار موتورسواری دارد، تصمیم گرفته است بهرغم داشتن ماشین، با موتور تردد کند. محصور نبودن موتور برای پرستو تجربه شگفتآوری است. «وقتی روی موتور هستم، ارتباط بیواسطهای با محیط پیرامونم دارم. تابش خورشید صبحگاهی، خنکای فوارههای دور میدان و بادی که در موهایم میوزد، تجربههای شیرینی از موتورسواری برای من است. تجربیاتی که بههیچوجه در خودرو نداشتم.» حالا او اتفاقهای زیادی را بهواسطه موتورسواری به چشم میبیند. «نگاههای تأییدآمیز، لبخند مسرت، لایکهای تشویقکننده، حمایتهای رانندگان دیگر و موارد محدودی طعنهومتلک.»
اولین گواهینامه موتور
«زینب» از کودکی آرزوی موتورسواری داشت و این آرزو، انگیزهای شد تا در نوجوانی موتورسواری را از پسرخالهاش یاد بگیرد؛ اما محدودیتهای عرفی و سلیقهای اجازه تحقق آرزویش را نداده بود. تا اینکه چهار ماه پیش وقتی خسته و کلافه در اتومبیلش پشت ترافیک همت بود، با دیدن زنی موتورسوار، متعجب و خوشحال شد. «آرزوی کودکیام مقابل چشمانم آمد و با خود گفتم پس من هم میتوانم.» حالا زینب نخستین موتور زندگیاش را خریده است. موتوری که اولین سواریاش را به زینب و پدرش داده است. «وقتی خانواده تصمیم جدی مرا برای خرید موتور دیدند، از پیدا کردن موتور مناسب تا تأمین هزینه خرید، حمایتم کردند.» زینب یکی از اولین زنانی بود که با شنیدن خبر صدور گواهینامه موتور برای زنان، به اداره راهنمایی رانندگی مراجعه کرد. اما تحقق این امر هنوز در گرو بوروکراسی اداری است. سخنگوی دولت از نبود منع قانونی برای موتورسواری زنان خبر میدهد، اما هنوز گواهینامه موتور برای هیچ زنی صادر نشده است. شاید در آینده نزدیک زینب نیز نظیر «شوکتالملوک جهانبانی» یکی از اولین زنانی باشد که نامش با گواهینامه، اما اینبار به گواهینامه موتورسیکلت، گره میخورد.
زنان بیشتر قانون را رعایت میکنند
«پریسا» همیشه بهواسطه صدای مهیب و رفتارهای خطرناک بعضی از موتورسواران، از این وسیله نقلیه میترسید، اما وقتی در ترافیکی پشت چراغ قرمز، سواری قانونمند و بیخطر زن موتورسواری را دید، نگاهش به موتورسواری تغییر کرد. گویا موتورسواری زنان شکل دیگری به این وسیله نقلیه داده و بر پذیرش وجهه عمومی آن تأثیر مثبتی گذاشته است. هرچند افسر راهنماییورانندگی چهارراه جهانکودک نظر متفاوتی به رعایت قانون از جانب زنان موتورسوار دارد: «ازآنجاکه موتورسواری بدون گواهینامه خلاف قانون است، زنان تلاش میکنند تا همه قوانین اعم از پوشیدن کلاه کاسکت، رعایت سرعت استاندارد و توجه به چراغهای راهنمایی رانندگی را رعایت کنند تا دلیلی برای توقیفشان وجود نداشته باشد. شاید اگر موتورسواری زنان قانونی شود، آنها نیز همچون مردان موتورسوار، رفتارهای پرخطر داشته باشند.» اما آمارها و تجربیات به ما میگویند قانونمندی زنان در مقایسه با مردان چشمگیر و اثرگذار است.
از دامنهای چندلایه تا آزادی حرکت
کافی است به تاریخ نگاهی بیاندازیم تا تبعیضها را بیشتر درک کنیم. زینهای یکوری اسبها که ویژه سوارکاری زنان تدارک دیده شده بود، حرکت زنان اروپای ۱۹۰۰ را سخت میکرد. لباسهای دستوپاگیر، شرایط عرفی جامعه و لزوم وجود همراه، سبب دشواری و وابستگی زنان در جابهجایی شده بود. همواره ارتباط مستقیمی بین آزادی حرکت و آزادی اجتماعی وجود دارد. مادامی که آزادی حرکت نباشد، حضوری هم در اجتماع رقم نمیخورد. با رخدادن انقلاب صنعتی زنان دریافتند تکلف پوشش مانعی برای حضورشان در اجتماع است. بهتدریج شکل لباس زنان بهگونهای تغییر کرد که امکان سوارکاری و بعدتر دوچرخهسواری را به آنها داد و باعث شد حضور بیتکلفی در جامعه داشته باشند. موج جهانی تلاش برای آزادی حرکت، به ایران دوره قاجار نیز رسید. تلاش برای آزادی حرکت توسط زنان روشنفکر صورت گرفت. اقداماتی نظیر خروج از اندرونی برای تحصیل و سپس کارکردن، در مدار فعالیتهای آزادیخواهانه زنان بود. پهلوی اول و تلاشش برای تغییر چهره سنتی شهرها، زنان را بیشازپیش به خارج از خانه برد و این حضور مستلزم وسیله نقلیه بود. در سال ۱۳۱۹ شوکتالملوک جهانبانی یکی از اولین زنانی بود که گواهینامه گرفت. پس از انقلاب ۵۷، آزادی حرکت برای زنان در انحصار خودرو بود. ممنوعیت استفاده از دوچرخه و موتور بدعتی تبعیضآمیز بود که دسترسی زنان را از حملونقل پاک و سریع منع میکرد. چه بسیار خطبههایی که در مذمت دوچرخهسواری زنان در مشهد و اصفهان ایراد شد. اما زنان با شعار «رکاببزن زن» در پویش سهشنبههای بدونخودرو شرکت کردند و شهر را با چهره زنان سوار بر دوچرخه آشنا کردند. تا اینکه در شهریورماه ۱۴۰۴ معاونت پارلمانی ریاستجمهوری از ممنوع نبودن موتورسواری زنان در قانون سخن گفت و فصلی جدید در آزادی حرکت زنان این مرزوبوم رقم خورد. حال باید دید هماهنگی بیندستگاهی که معاون امور زنان و خانواده دولت پزشکیان از آن صحبت میکند، تا چه میزان تسهیلکننده صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان است.