خشونت در سایه سکوت: کالبدشکافی اشکال پنهان سوءاستفاده از سالمندان

خشونت علیه سالمندان، زخمی پنهان بر پیکر جامعه است؛ پدیده‌ای که در سکوت خانه‌ها و آسایشگاه‌ها رخ می‌دهد و قربانیان آن اغلب صدایی برای فریاد ندارند. این خشونت، از کتک و تحقیر گرفته تا سوءاستفاده مالی و بی‌توجهی عمدی، کرامت انسانی سالمندان را نشانه می‌گیرد و سلامت جسمی و روانی آنان را تهدید می‌کند. مقابله با آن نیازمند آگاهی، حمایت، و تغییر نگرش عمومی نسبت به ارزش و جایگاه سالخوردگان است.
خشونت در سایه سکوت: کالبدشکافی اشکال پنهان سوءاستفاده از سالمندان

متأسفانه خشونت بر علیه سالمندان پدیده‌ای شوم و فراگیر است که در سکوت و پشت دیوارهای خانه‌ها، آسایشگاه‌ها و حتی در فضاهای عمومی رخ می‌دهد. این خشونت اشکال متعددی دارد و از جانب افراد مختلفی ممکن است اعمال شود؛ از اعضای خانواده و پرستاران گرفته تا غریبه‌ها و نهادهای اجتماعی. خشونت فیزیکی آشکارترین شکل آن است. این نوع خشونت شامل کتک زدن، هل دادن، سوزاندن، بستن غیرضروری به تخت یا صندلی، استفاده نابجا از داروهای آرام‌بخش یا محدود کردن فیزیکی می‌شود. این اعمال نه تنها شکستگی‌های آشکار به جا می‌گذارند، بلکه کرامت و احساس امنیت فرد سالمند را در هم می‌شکنند. یک لگد، یک تلنگر، یک کشیدن و هل دادن می‌تواند دنیای یک فرد مسن را که ممکن است با شکنندگی استخوان‌ها و ضعف عضلانی دست و پنجه نرم کند، به کلی ویران کند. اما خشونت تنها به آسیب بدنی ختم نمی‌شود. خشونت روانی و عاطفی، زخم‌هایی نامرئی اما به همان اندازه عمیق بر جا می‌گذارد. این شکل از خشونت می‌تواند شامل فریاد کشیدن، تهدید، ترساندن، تحقیر، مسخره کردن، منزوی کردن فرد از خانواده و دوستان، نادیده گرفتن عمدی یا رفتار سرد و طردکننده باشد. وقتی به یک سالمند گفته می‌شود “به درد نخور” یا “سربار” است، یا وقتی که صدایش به عمد نادیده گرفته می‌شود، این کلمات مانند تیغی روح او را می‌برد. تأثیر این خشونت می‌تواند به صورت افسردگی، اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و حتی تمایل به خودکشی ظاهر شود. بسیاری از سالمندان به دلیل وابستگی اقتصادی یا عاطفی به آزاردهنده، این رفتارها را در سکوت تحمل می‌کنند، غرورشان شکسته می‌شود و امیدشان به زندگی از بین می‌رود. خشونت مالی یا استثمار اقتصادی نیز یکی از شایع‌ترین انواع سوء استفاده است. در این حالت، فرد سودجو به منابع مالی سالمند دستبرد می‌زند. این می‌تواند شامل کلاهبرداری مستقیم، دزدین پول نقد یا جواهرات، اجبار به امضای چک یا سند انتقال، سوء استفاده از کارت‌های اعتباری، یا تحت فشار قرار دادن برای تغییر وصیت‌نامه باشد. گاهی اعضای خانواده که وظیفه دارند امور مالی سالمند را مدیریت کنند، از این موقعیت سوء استفاده کرده و پول او را برای خواسته‌های شخصی خود خرج می‌کنند، در حالی که نیازهای اولیه سالمند را نادیده می‌گیرند. این عمل نه تنها امنیت مالی فرد را به خطر می‌اندازد، بلکه احساس خیانت و طعمه واقع شدن را در او تقویت می‌کند. غفلت و بی‌توجهی عمدی، شکل دیگری از خشونت است که در آن نیازهای اولیه سالمند به عمد نادیده گرفته می‌شود. این غفلت می‌تواند شامل محروم کردن از غذا، آب، دارو، امکانات بهداشتی مناسب، پوشاک تمیز یا گرمایش و سرمایش کافی باشد. رها کردن یک سالمند در تختخواب برای ساعات طولانی بدون توجه، تعویض نکردن به موقع پوشاک او، یا ندادن داروهای ضروری به موقع، همگی مصادیق غفلت عمدی هستند. این اقدامات می‌تواند منجر به سوءتغذیه، کم‌آبی بدن، زخم‌های بستر، عفونت و در نهایت مرگ زودرس شود. خشونت جنسی، اگرچه کمتر گزارش می‌شود، اما وجود دارد و بسیار دهشتناک است. این نوع خشونت شامل هرگونه تماس یا رفتار جنسی ناخواسته، تجاوز، اجبار به دیدن تصاویر مستهجن یا رفتارهای تحقیرآمیز جنسی است. قربانیان این نوع خشونت به دلیل شرم و ترس از باور نشدن، به ندرت جرأت افشای آن را پیدا می‌کنند. غفلت از جانب خود فرد نیز گاهی اتفاق می‌افتد، زمانی که یک سالمند به دلیل مشکلات سلامت روان مانند افسردگی شدید یا زوال عقل، از مراقبت از خود بازمی‌ماند، اما در این متن، تمرکز بر خشونتی است که از جانب دیگران اعمال می‌شود. عوامل متعدلی زمینه‌ساز خشونت علیه سالمندان هستند. استرس مراقبت از یک فرد سالمند، به ویژه اگر مبتلا به بیماری‌های مزمن یا زوال عقل باشد، می‌تواند یکی از این عوامل باشد. مراقبانی که حمایت کافی دریافت نمی‌کنند، آموزش ندیده‌اند، ممکن است کنترل خود را از دست بدهند. مشکلات روانی یا اعتیاد آزاردهنده نیز از دلایل شایع است. در برخی موارد، الگوهای خشونت در خانواده که از گذشته وجود داشته، در دوران سالمندی نیز ادامه می‌یابد. انزوای اجتماعی نیز یک عامل خطر مهم است؛ سالمندانی که با خانواده یا دوستان در ارتباط نیستند، بیشتر در معرض سوء استفاده قرار می‌گیرند و کمتر کسی متوجه وضعیت آن‌ها می‌شود. همچنین، وابستگی مالی سالمند به مراقبش، می‌تواند او را در موقعیت آسیب‌پذیری قرار دهد. ترس از انتقام یا رها شدن، باعث سکوت بسیاری از قربانیان می‌شود. آن‌ها ممکن است از این بترسند که اگر شکایت کنند، به آسایشگاه فرستاده شوند یا تنها بمانند. در مواردی که آزاردهنده فرزند یا یکی از عزیزانشان است، ممکن است احساس شرمندگی یا تمایل به محافظت از او داشته باشند. همچنین، برخی سالمندان ممکن است به دلیل مشکلات شنوایی، بینایی یا اختلالات شناختی، نتوانند وضعیت خود را به وضوح شرح دهند یا کسی حرف آن‌ها را باور نکند. شناسایی علائم خشونت نیاز به هوشیاری دارد. علائم فیزیکی می‌تواند شامل کبودی‌های غیرقابل توجیه، سوختگی، بریدگی، شکستگی، ریزش موی تکه‌ای، یا نشانه‌های محدود شدن باشد. علائم عاطفی شامل انزوا، ترس غیرعادی از یک فرد خاص، تغییرات در شخصیت، بی‌قراری، افسردگی یا صحبت‌های خودکشی‌آمیز است. نشانه‌های غفلت ممکن است شامل کاهش وزن غیرقابل توضیح، کم‌آبی بدن، وضعیت نامناسب بهداشتی، زخم‌های بستر یا پوشیدن لباس‌های کثیف و نامناسب باشد. علائم خشونت مالی نیز می‌تواند شامل تغییرات ناگهانی در وضعیت مالی، برداشت‌های غیرمعمول از حساب، صورتحساب‌های پرداخت نشده، یا تغییرات غیرمنتظره در وصیت‌نامه باشد. مقابله با این پدیده نیازمند یک رویکرد چندوجهی است. آموزش عمومی برای افزایش آگاهی در مورد حقوق سالمندان و اشکال مختلف خشونت گام اول است. افراد جامعه، از همسایه‌ها تا فروشندگان محل، باید بدانند که چگونه علائم هشدار را شناسایی کنند و به کجا گزارش دهند. ایجاد سیستم‌های حمایتی قوی برای مراقبان نیز حیاتی است. ارائه خدمات مشاوره، گروه‌های حمایتی و آموزش مهارت‌های مراقبتی می‌تواند فشار روی مراقبان را کاهش داده و از فرسودگی آن‌ها جلوگیری کند. قوانین سختگیرانه‌تر و اجرای مؤثر آن‌ها برای مجازات آزاردهندگان ضروری است. خطوط تلفن کمک‌رسانی محرمانه و خدمات مددکاری اجتماعی می‌توانند برای قربانیان یک مسیر امن برای درخواست کمک فراهم کنند. تشویق سالمندان به حفظ ارتباطات اجتماعی و مشارکت در فعالیت‌های جامعه نیز می‌تواند از انزوا و آسیب‌پذیری آن‌ها بکاهد. در نهایت، تغییر نگرش جامعه نسبت به سالمندی و ارزش گذاشتن بر تجربه سالمندان، اساس مبارزه با این پدیده است. ما باید به عنوان یک جامعه، فرهنگ احترام و مراقبت از کهنسالان را ترویج کنیم و این باور را که سالمندان بار هستند را از بین ببریم. هر یک از ما مسئولیت داریم که صدای کسانی باشیم که صدایشان به گوش کسی نمی‌رسد. سکوت در برابر خشونت، همدستی با آزارگر است. باید چشمان‌مان را باز کنیم، گوش دهیم و اقدام کنیم. پرسیدن از یک سالمند که حالش چطور است، با او وقت گذراندن، و ارائه حمایت می‌تواند دنیایی را تغییر دهد. خشونت علیه سالمندان یک نقض فاحش حقوق بشر است و پایان دادن به آن نیازمند تعهد جمعی و شجاعت اخلاقی هر یک از ماست. این یک مسئله خصوصی نیست، یک مسئله عمومی است که سلامت کل جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. ما باید به عزمی راسخ برسیم تا اطمینان حاصل کنیم که هر فرد سالمند می‌تواند سال‌های طلایی زندگی خود را با عزت، امنیت و احترام سپری کند، دور از ترس و آزار.

به قلم: سید عمران طباطبایی

پیام آذربایجان

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://payamazarbayjan.ir/?p=13849

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

پربحث ترین ها

تصویر روز:

هیچ محتوایی موجود نیست

پیشنهادی: