مسئله جمعیت نیازمند رویکرد سیستمی است
زهرا ژرفی مهر
یکی از مهمترین عوامل و شاخصههای پایداری نظام خانواده فرزندآوری است. باور عموم بر این است که مسئلهی جمعیت، مسئلهی سیاست گذاران است و مسئلهی بخش عمدهای از جامعهی کنونی ما نیست. در حالی که مسئلهی جمعیتی، مثل بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر، یک پدیدهی چند وجهی است.
سلسله علتهایی باعث شکلگیری این مسئله شده است که از آن جمله میتوان به علل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی اشاره کرد. همهی این علل در واقع در طول زمان باعث شدهاند مسئلهی کاهش جمعیت، مسئلهی مردم تلقی نشود. مسئلهی جمعیتی از دید عموم مردم از دریچهای به نام اقتصاد دیده شده است چرا که شاهد رشد تورم در سالهای اخیر هستیم.
در چنین جامعهای احساس امنیت اقتصادی یکی از عواملی است که در بحث فرزندآوری موثر بوده و اکثر خانوادهها به تک فرزندی بسنده میکنند و یا حداکثر دو فرزند را کافی میدانند.
چند فرزندی در خانوادهها جایی ندارد
کما اینکه اگر بخواهیم به شکل کلان به مسئلهی جمعیتی نگاه کنیم دیگر چند فرزندی در خانوادهها جایی ندارد. در همین راستا موضوع فرزندآوری و جوانی جمعیت را با سرکار خانم زهرا عباسپور، پژوهشگر حوزه جمعیت و خانواده، مورد بررسی قرار دادیم.
زهرا عباس پور در مورد کم توجهی جامعهی کنونی ایران به مبحث فرزندآوری توضیحاتی ارائه میدهد.
زیربنای مسئله جمعیت، فراوانی ازدواج است، در شرایطی که خیل عظیمی از جوانان مجرد در جامعهی ما بستری برای ازدواج ندارند نمیتوان به مسئله جمعیت خوشبین بود.
میبایست در ابتدا بستری برای ازدواج شکل بگیرد. اگر چنین شد و هر کدام از جوانان بعد از تشکیل خانواده حداقل یک فرزند هم بیاورند تا یک حد زیادی میتوانیم جلوی رشد منفی جمعیت را بگیریم. اما دلایل زیادی مانع از ازدواج به موقع جوانان است. به عنوان مثال احساس ناامنی اقتصادی قطعاً فرزندآوری و البته ازدواج را مورد هجمه قرار میدهند. لذا باید مجموعهای از عوامل که مانع از ازدواج جوانان هستند، مورد توجه قرار بگیرند.
وی میافزاید: از دید عدهی زیادی از مردم، در کنار فراهم کردن بستر ازدواج باید به بستر عدالت اجتماعی نیز توجه گردد. عدم وجود شاخصهای مطلوب عدالت اجتماعی، روی احساس ناامیدی، تأثیرگذار خواهد بود. این احساس ناامیدی، ناامنی و احساس اینکه ما یک امنیت بیثبات و یا کمثباتی را در آیندهی ایران شاهد هستیم به نوبهی خود در ازدواج و فرزندآوری اثرگذار است.
مسائل اقتصادی در مقوله جوانی جمعیت بیتأثیر نیست
این پژوهشگر حوزه جمعیت و خانواده در مورد معضلاتی که در مقوله جوانی جمعیت است میگوید: شاید مسائل اقتصادی در این موضوع هم بیتأثیر نباشد. چرا که تمامی مسائل در هم تنیده شده است و نمیشود اغماض کرد. در حال حاضر شاهد جامعهای هستیم که نسبت به آیندهی خود مطمئن نیست.
این احساس عدم امنیت از هر جهت از عدم امنیت واقعی اثرگذاری بیشتری دارد، چرا که امید را کاهش داده و ریسکپذیری افراد را برای ازدواج و فرزندآوری پایین میآورد.
وی میافزاید: در گذر از مسائل اقتصادی به مسائل اجتماعی میرسیم. در خصوص جامعهی امروز شاهد سیطره یک نوع سبک زندگی وارداتی بر سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی در جامعه هستیم. به طوری که حتی همهی رسانهها، مصرفگرایی را به شدت تشدید میکنند.
مصرفگرایی، تجملات و تمایلات بالا در سبک زندگی جامعه ایرانی که شاهدش هستیم، همگی در توقعات یک انسان ایرانی از زندگی ایدهآل و در حوزه چشمانداز خانواده ایرانی اثرگذار است.
وی ادامه میدهد: به نظر میرسد هدف از زندگی و تشکیل خانواده را گم کردهایم. در جامعه خَلط موضوع رخ داده است. در حالی که در طول تاریخ از منظر رویکرد دینی و فرهنگ ایرانی، تشکیل خانواده با هدف تربیت انسانها نسل به نسل در خانواده ایرانی به صورت یک فرهنگ درآمده بود. اما متاسفانه در سالهای اخیر و در تقابل با دنیای مدرن از طریق رسانهها این مفهوم در سبک زندگی ما کم رنگ شده است.
همچنین ارزشهای اخلاقی که خانواده را قوام میبخشید همچون مفهوم ایثار و از خود گذشتگی اعضای خانواده نسبت به یکدیگر به مثابه یک ارزش کمرنگ و بعضا در حال فراموشی است. باید توجه داشت با فراموشی این مفاهیم ارزشی، تحمل رنج فرزندآوری برای خانوادهها سختتر شده است.
رویکرد سیستمی به مسئله جمعیت
عباسپور میگوید: سطحی نگری در مسائل اجتماعی خصوصاً در سیاستگذاری در مسئله جمعیت نگرانکننده است. اگر ما رویکرد سیستمی به مسئله جمعیت داشته باشیم و علل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… را در نظر بگیریم یک فهم دقیقی از مسئلهی جمعیت پیدا میکنیم و اگر در حوزهی سیاستگذاری سعی گردد از سیاستهای تشویقی به سمت سیاستهای حمایتی حرکت کنیم تأثیرات موثرتری در این حوزه خواهیم داشت.
مشوقهای حمایتی اگر محقق شوند میبایست تمامی برنامهریزیهای ما پیوست خانواده داشته باشد. در نتیجه تسهیلگری در نقشهای خانوادگی اتفاق میافتد.
به عنوان مثال در جامعه که بیشتر ورودیها و خروجیهای دانشگاهها زنان هستند، نمیتوان این ظرفیت آماده به کار در حوزه اقتصاد را به بهانه مادی و فرزندآوری نادیده گرفت اما میتوان در کنار شغل ثابت به دیگر اشکال مشارکت اقتصادی غیرثابت زنان، همچون دورکاری، پیمانکاری، پروژهای و… هم فکر کرد و سیاست گذاری نمود.
وی ادامه میدهد: حتی با وجود تلاشهای قانونگذار هنوز نتوانستهایم سیاستهای اشتغال را به سمتی هدایت کنیم که امنیت اقتصادی، روانی، شغلی زنان ما را تامین کند. آن هم در جامعهای که بیش از ۵۰ درصد از ورودی دانشگاهها را زنان تشکیل میدهند.
قطعا این زنان برای درسی که میخوانند یک آیندهی شغلی متصور هستند. ولی با سیاستهایی که صرفاً بر شغل ثابت تکیه دارند، نمیتواند امنیت یک زن را چه به لحاظ روانی برای نگهداری از فرزند و چه به لحاظ شغلی در استفاده از مزایای مرخصیها بعد از زایمان تأمین کند و فعلاً به نقطهی مطلوب نرسیدهایم.
مشارکت اقتصادی زنان را نباید نادیده گرفت
این پژوهشگر حوزه خانواده میگوید: با وجود تورمهای بالای اقتصادی در کشور نمیتوان مشارکت اقتصادی زنان را در امر اقتصادی خانواده نادیده بگیریم.
اگر تأکید و تلاش سیاستگذار ما به سمت تعریف اشکال دیگری از مشارکتهای اقتصادی و پویا در تامین اقتصادی خانواده برود و امنیت شغلی و روانی تامین شود، شاید مسئلهی فرزند آوری نیز حل بشود.
وی میافزاید: این موضوع میتواند هم مسئلهی حاکمیتی جمعیت را حل کند و هم آن را تبدیل به مسئله مردمی و حاکمیتی کند. صرفاً حاکمیت نباید دغدغهی این موضوع را داشته باشد.
نباید سیاستها را صرفاً تشویقی دید، بلکه باید به سمت سیاستهای حمایتی رفت. بهتر است به جای اعطای امتیازاتی صرفاً برای کسانی که فرزند آوری میکنند، برای خانواده در همه ساحتها سیاستگذاری و برنامهریزی صورت بگیرد.