اخلاق از منظر فمنیسم
اخلاق سنتی بیشتر به مفاهیمی توجه دارد که می توان آنها را مفاهیمی مردانه نامید؛ استقلال، خرد، اراده، فرهنگ، تعالی، تولید، جنگ، مرگ و زهد مفاهیمی به لحاظ تاریخی و اخلاقی مردانه هستند. به عبارتی اخلاق سنتی، حوزه های جهان خصوصی از جمله خانه داری و مراقبت از کودکان، بیماران و سالمندان را که اغلب زنان با آن دست به گریبانند، درخور توجه نمی داند. اخلاق سنتی معمولاً در مقابل مفاهیمی همچون مشارکت، ارتباط، عاطفه، بدن، طبیعت، اعتماد، صلح، زندگی و شادی قرار دارد که می توان آنها را مفاهیمی زنانه به شمار آورد.
اگرچه فمنیسم جریانی متعلق به قرن بیستم است، اما بارقه های این تفکر در قرن ۱۸ و ۱۹ ایجاد شد. مری ولستنکرافت یکی از نخستین کسانی بود که به اخلاق زنان به عنوان مسأله ای درخور تأمل توجه نشان داد. به اعتقاد او احساسی بودن زنان در حیطه اخلاق ناشی از تربیت آنان است. والدین به پسران اخلاق می آموزند، در حالی که دختران را در محدوده عمل به آداب نگاه می دارند؛ بدین ترتیب دختران در حیطه عمل به آداب که نه مستلزم تفکر و سنجش بلکه عملی ماشینیزه است باقی می مانند.
جان استیوارت میل یکی دیگر از نویسندگانی است که به مسأله اخلاق و زن پرداخته است. از دیدگاه او خصوصیات اخلاقی زنان ناشی از تمجید جامعه برای القای این خصوصیت ها به آنان است و لاجرم فضیلت های چنین اخلاقی محصول انتخاب نیست.
بعدها فمنیست ها آراء خود را بر پایه این تفکرات بنیاد نهادند. یکی از رویکردهای آنان مراقبت از زنان بود. به اعتقاد متفکران فمنیست هنگامی که مردان در شرایط سلطه و زنان در انقیاد سنتهای مردانه قرار دارند، نمیتوان عدالت را برقرار و از زنان مراقبت نمود. به اعتقاد آنان خاستگاه مراقبت، خانه است و داشتن درک قوی از عدالت اجتماعی مبتنی بر درسهایی است که افراد از خانه میآموزند. از منظر فمنیستها علاوه بر انقیاد سنتی، نوعی از انقیاد نظاممند زنان در مقابل مردان در جوامع در جریان است که فرصت رشد و بروز تواناییها را از زنان سلب میکند.
فمنیست های تندرو حتی قوانینی مانند دستمزد برابر یا مرخصی زایمان را نیز راه حلهایی مبتنی بر تبعیض مثبت به شمار آوردند. آنان زنان را به نشان دادن خصوصیات مردانه تشویق می کردند، اما در نهایت از عقاید خود به دلیل انتساب خصوصیت هایی مانند خشونت و جنگ افروزی دست کشیدند.
فمنیست های موج دوم به هم آوایی با جنبش اخــلاق زیستی پرداختند. آنان بخشهایی از اخلاق زیستی را که تمایلات و علایق زنان را نادیده می گرفت نشانه گرفتند و به حقوق زنان در تصمیم گیری بر اموری همچون کنترل موالید، سقط جنین و بارداری پای فشردند. آنان علاوه بر زنان، گروه هایی مانند معلولان و یا اقلیتها را که نیازهای مربوط به مراقبت بهداشتی آنان به طور کافی برآورده نمی گردد. مورد توجه قرار دادند و اخلاق زیستی غالب را به سبب برخی تخلفات مورد بازخواست قرار دادند.
بدین ترتیب فمنیست ها کوشیدند تا دغدغه های زنانه را وارد گفتمانهای اخلاقی غالب نمایند.
پروین بابایی