در سال ۱۹۹۹ سازمان یونسکو ۲۱ فوریه را به یاد چنین روزی در ۱۹۵۲ که تظاهرات دانشجویی برای ملی شدن زبان بنگالی در پاکستان پیشین برگزار و به کشته شدن تعدادی از دانشجویان منجر شده بود، روز جهانی زبان مادری نامگذاری کرد.
این مناسبت انگیزه ای شد که به طرح این سوال بپردازم:
چرا حفظ و باروری زبان مادری مهم است؟
اما خود این پرسش به سوال اساسی تری برمی گردد؛ اینکه «آیا تنوع زبانی امری مفید است یا مضر؟»
اگر به تاریخ دنیای غرب مراجعه کنیم می بینیم زمانی طولانی تلقی ای منفی نسبت به تنوع زبانی وجود داشته است.
یکی از مهم ترین ریشه های این برخورد منفی را در اسطوره برج بابل می توان یافت. در تورات نقل شده است که نوادگان حضرت نوح در صدد بنای برج بابل بر آمدند تا اسرار کائنات را در یابند. اما خداوند بر گستاخی شان خشم گرفت و زبان مشترک آنها را در هم ریخت. این داستان که تنوع زبانی را چون کیفری الهی تلقی می کند، قرن ها بر تفکر غربیان تسلط داشته است.
برخی فیلسوفان عصر روشنگری مانند روسو ،لاک و ولتر نیز بر تک زبانگی به عنوان عامل وحدت و تسهیل کننده ارتباطات تاکید داشتند.
عامل تعیین کننده دیگر، این اندیشه بوده است که تنوع زبانی به وحدت ملی آسیب می زند و باعث تجزیه طلبی می شود.
جوزف پات زبان شناس درست برعکس این ادعا را باورد دارد. وی در مصاحبه ای با خبرنگار مجله پیام یونسکو می گوید:
وقتی زبان اصلی یک اقلیت مورد تهاجم واقع شود، سخنگویان آن زبان نگران و مضطرب می شوند و مبارزه ای درونی را تجربه می کنند و بنابراین نخواهند توانست با گروه های دیگر زبانی، رابطه ای صلح آمیز و مفید بر قرار کنند.
همچنین نمونه های زیادی از جوامع وجود دارد که عکس این موضوع را ثابت می کند. سوئیس نمونه بارزی است که هم صلح و وحدت ملی را در آن می بینیم و هم تنوع زبانی را. مردم به چهار زبان فرانسه، آلمانی، ایتالیایی و ریتو رومانس صحبت می کنند.
در هندوستان، کانادا و آمریکا نیز تنوع زبانی را می بینیم. در آمریکا بر حسب درخواست محلی ده ها زبان گوناگون در مدارس تدریس می شود.
البته با گذر به گفتمان های پست مدرنیته که دوران ارج نهادن به تنوع فرهنگ ها و اندیشه هاست، این جهت گیری در دنیای غرب تعدیل می شود.
پس از این مقدمه می توان به سوال اصلی رسید:
«زبان مادری چه اهمیتی دارد؟»
کسانی که اهمیت زبان مادری را نادیده می گیرند، زبان را فقط به عنوان وسیله ارتباطی می نگرند و استدلال می کنند که به وسیله زبان های غیرمادری نیز این ارتباط حاصل می شود و لذا وجود تنها یک زبان رسمی کافی است، در حالیکه علاوه بر کارکرد ارتباطی، زبان کارکرد های مهم دیگری نیز دارد از جمله:
۱. زبان روح فرهنگ است؛ به قول هایدگر، زبان خانه وجود است.
زبان وسیله ابراز وجود و انتقال فرهنگ است؛ تمام ارکان و عناصر یک فرهنگ با وساطت زبان به صحنه می آیند، جلوه می کنند، به حیات اجتماعی جان، معنی و انرژی می بخشند، گیرایی و اثربخشی خود را به کمال می رسانند و در جامعه نفوذ و سیلان می یابند. در صورت تضعیف یک زبان، فرهنگ نیز رو به زوال می رود.
۲. آموزش زبان مادری در سطح بالا، به سلامت روابط انسانی کمک می کند.
تحقیقات به عمل آمده توسط برنشتاین در حوزه روان شناسی جنایی نشان می دهد افرادی که در شرایط تعارض با فرد دیگری قرار می گیرند، اگر تسلط کافی بر زبان داشته باشند می توانند به مجادله ای زبانی قناعت کنند، اما کسانی که این قابلیت را ندارند، جانشینی سخن با عمل در آنها به آسانی صورت می گیرد و به جای سخن گفتن، می توانند به حرکاتی خشن علیه طرف مقابل متوسل شوند که حتی به قتل منجر می شود.
3. زبان وسیله ای مهم برای حفظ و ابراز هویت است. با تضعیف زبان مادری، حس انسجام اجتماعی، همکاری، مودت و امنیت کاهش یافته، راه به سمت احساس پوچی، سرگشتگی و جستجوی هویتی بر اساس بیگانه پرستی هموار می شود.
۴. ارزش دینی تنوع زبانی و زبان مادری
طبق آیه ۲۲ سوره روم:
وَ مِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوَانِکُمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ
و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او آفرینش آسمان ها و زمین و اختلاف و گوناگونی زبان ها و رنگ های شماست؛ بی تردید در این [واقعیات] نشانه هایی است برای دانایان.
این آیه برخلاف اسطوره برج بابل، تنوع زبان ها را همانند خلقت آسمان ها و زمین ارزشمند، ضروری، مقدس، حاصل اراده خداوند و جلوه ای از آیات الهی تلقی می کند.
5. ارزش معرفت شناختی ( Epistemologic) تنوع زبان ها
بنا به نظریه نسبیت زبانی ادوارد ساپیر و بنیامین ورف، هر زبان دریچه ای متفاوت را، برای ادراک و فهم جهان به روی ما می گشاید، منظری بی بدیل را برای ادراک هستی پیش روی ما می نهد؛ امکان هایی متفاوت را برای شناخت،طبقه بندی، تدقیق و فهم عناصر و شاکله های هستی ارائه می کند. بنابر نظریه نسبیت زبانی، هر زبان را می توان تفسیری موقت از جهانی چندان پیچیده دانست که تنها امید برای درک آن، برخورد از دیدگاه های متفاوت است. اگر هر زبان را حاصل تلاش طولانی انسانها برای کسب دانش از جهان بدانیم، ممکن است تازه دریابیم که چرا تنوع زبان ها منبعی گرانبهاست نه مانعی بر سر راه پیشرفت.
6. و در آخر (البته با صرفنظر کردن از موارد بسیاری) می توان گفت چندزبانگی باعث بهبود عملکرد مغز می شود، به صورت موارد زیر:
الف. تقویت عملکرد شناختی
افراد چند زبانه، معمولا در انجام وظایف چندگانه و حل مسائل پیچیده بهتر عمل می کنند.
ب. افزایش انعطاف پذیری ذهنی، قدرت تطبیق و سازگاری
ج. بهبود حافظه
افراد چندزبانه معمولا حافظه کاری قوی تری دارند
د. بهبود توجه و تمرکز
ه. تقویت مهارت های اجتماعی و فرهنگی
و به عنوان سخن پایانی می توان گفت:
در حالی که هم گفتمان های توسعه، دمکراسی، حقوق بشر، یافته های روان شناختی، جامعه شناختی، نورو فیزیولوژیک و هم آیات الهی ما را دعوت به سعه صدر و استقبال از پذیرش تنوع زبانی می کنند، دیگر جای هیچ پای فشردنی بر انحصار یک زبان واحد باقی نمی ماند.
به قلم: دکتر نرمینه معینیان