دکتر مینا ایزدیار، تنها یک پزشک نبود؛ روایت بلندی بود از علم، مسئولیت، تعهد و عشق. او در سال ۱۳۲۸ خورشیدی، در شهر تاریخی کرمان چشم به جهان گشود، و جهان پزشکی ایران را با نگاه مادرانهاش به بیماران، دگرگون ساخت.
وقتی با رتبهای درخشان وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد، شاید کسی تصور نمیکرد این دختر جوان، سالها بعد بنیانگذار مهمترین نهاد حمایتی بیماران دیردرمان در ایران شود. اما او آمده بود تا راه تازهای را بگشاید.
در زمانی که “هماتولوژی انکولوژی کودکان” حتی بهعنوان یک تخصص در کشور وجود نداشت، او با عزم و ایمان، خود راه را ساخت. علم را آموخت، از مرزها گذشت و نزد برترین اساتید جهان شاگردی کرد، تا روزی در خدمت کودکانی باشد که زندگیشان، نای نفس کشیدن را کم دارد.
اما مهمترین فصل این زندگی، با نام انجمن تالاسمی ایران نوشته شد؛ نهادی که از سال ۱۳۶۲ پایهریزی آن را آغاز کرد و در سال ۱۳۶۸ به ثمر نشاند. او، همراه با همکاران گرانقدری چون دکتر پروانه وثوق، دکتر آلبویه و دکتر ارزانیان، پایهگذار این سنگر علمیـانسانی شد.
تالاسمی، روزگاری یک معضل تلخ بهداشتیـاجتماعی در ایران بود. اما ایزدیار، با پشتکار و برنامهریزی دقیق، آن را به مسئلهای قابل مدیریت و حتی قابل پیشگیری تبدیل کرد. برنامه ملی غربالگری تالاسمی بتا، تشخیص پیش از تولد، پیشگیری از تولد نوزادان مبتلا و کلینیکهای تخصصی پیوسته با مراکز انتقال خون، همگی ثمرهی تلاشهای او و تیم دلسوزش بود.
ایران، با الگویی که دکتر ایزدیار طراحی کرد، به اولین کشور در حال توسعهای بدل شد که توانست همه مبتلایان به تالاسمی را شناسایی و تحت پوشش درمانی و حمایتی قرار دهد. این دستاورد، نه فقط یک پیروزی علمی، که سند افتخار ملی است.
اما در کنار همه این فعالیتهای حرفهای، دکتر مینا ایزدیار، آموزگار بود؛ از سال ۱۳۶۱ در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران به تدریس اشتغال داشت. او طب را میآموخت، اما بیش از آن، اخلاق پزشکی را با جانش میآموخت و میآموختاند. زرتشتیای مؤمن به سه اصل جاودان: پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک.
دانشجویانش، بیمارانش، همکارانش، و حتی کسانی که تنها نامی از او شنیدهاند، امروز در فقدانش سوگوارند. چرا که ایزدیار، فقط درمانگر نبود، امید میآفرید. او به بیمارانش نه فقط دارو، بلکه امید زیستن میداد.
در ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، در ۶۳ سالگی، آسمان انکولوژی ایران، ستارهای را از دست داد. اما این ستاره غروب نکرد. هنوز، تا وقتی حتی یک بیمار تالاسمی در این سرزمین به درمان نیاز دارد، نام مینا ایزدیار زنده خواهد بود.