گفت‌وگو با مریم ناهی، هنرمندی که رنگ‌ها برایش سخن می‌گویند

رقص رنگ و روح

با دست‌هایی که رنگ و روح را به بوم می‌بخشند، هر خط و هر ضربه قلم مو قصه‌ای از زندگی مریم ناهی است. او نه فقط یک نقاش، بلکه خالق جهانی است که در آن رنگ‌ها به زبان می‌آیند و احساسات خاموش فریاد می‌زنند. گویی هنرش در نگاه‌ها جریان دارد و هر تابلو، انعکاسی از وجودی پر از شگفتی و لطافت است.

با دست‌هایی که رنگ و روح را به بوم می‌بخشند، هر خط و هر ضربه قلم مو قصه‌ای از زندگی مریم ناهی است. او نه فقط یک نقاش، بلکه خالق جهانی است که در آن رنگ‌ها به زبان می‌آیند و احساسات خاموش فریاد می‌زنند. گویی هنرش در نگاه‌ها جریان دارد و هر تابلو، انعکاسی از وجودی پر از شگفتی و لطافت است.

خانم مریم ناهی متولد ۱۳۶۰ در یک خانواده فرهنگی دیده به جهان گشود و اکنون مادر دو فرزند است. علاقه‌ی شدید او به نقاشی از همان کودکی نمایان بود؛ زمانی که برچسب‌های آدامس‌ها را جمع‌آوری کرده و در گوشه دفترهایش نقاشی می‌کرد. در آن دوران که ارتباطات هنری محدود بود، ناهی توانست شور نقاشی را در کنار درس و مدرسه در ذهن خود بپروراند، تا جایی که خانواده‌اش متوجه این اشتیاق عمیق شدند.

وقفه کوتاهی که به دلیل ازدواج و فرزندپروری میان او و هنر نقاشی فاصله انداخت، با تلاش بی‌وقفه این هنرمند شکسته شد. او حدود شش سال است که پس از بزرگ شدن دو فرزندش، دوباره به صورت تخصصی وارد دنیای نقاشی رنگ روغن شده است.

گفت‌وگویی کوتاه با این هنرمند برجسته، ما را بیشتر با هنر و اهدافش آشنا می‌کند.

عکس‌العمل خانواده بعد از متوجه شدن علاقه‌تان به نقاشی چطور بود؟

خوشبختانه پدر و مادرم که خود فرهنگی بودند، از اشتیاق من به این هنر استقبال کردند. در دوازده سالگی، پدرم من را نزد استاد مقبلی برد و من آموزش نقاشی را آغاز کردم.

چه چالش‌هایی را در این مسیر به عنوان یک بانوی نقاش تجربه کردید؟

من فردی درون‌گرا و خجالتی هستم. گاهی احساس می‌کردم با وجود علاقه فراوان، در حق خودم و هنرم کوتاهی کرده‌ام، زیرا اعتماد به نفس کافی نداشتم. حس می‌کردم نقاشی‌هایم، حتی در کنار استادم، چیزی کم دارند و به همین دلیل آن‌ها را پنهان می‌کردم. هنر در وجود من ریشه داشت و تنها به نقاشی خلاصه نمی‌شد؛ عروسک‌سازی و کارهای دست‌ساز با خمیر نیز از جمله فعالیت‌هایم بود. این چالش‌ها را خودم برای خودم خلق کرده بودم، اما با گذشت زمان و کار کردن با اساتید بزرگ نقاشی، توانستم اعتماد به نفس را در وجودم زنده کنم.

هنر نقاشی از دیدگاه شما چه تأثیری بر زندگی شخصی و اجتماعی شما داشته است؟

نقاشی تمام زندگی من است. وقتی به طبیعت نگاه می‌کنم، ابتدا رنگ‌ها را می‌بینم و در ذهن می‌گویم اگر این منظره به صورت نقاشی درآید، چگونه خواهد شد؟ مهم‌تر از همه، عظمت خداوند را می‌بینم؛ اینکه خداوند چه هنرمند بزرگی است که چنین صحنه‌ها و تابلوهایی خلق کرده است، در حالی که ما عادت کرده‌ایم آن‌ها را ببینیم و بدون تأمل از کنارشان بگذریم. از طرفی، نقاشی موجب شده دوستانی با احساس قوی پیدا کنم؛ زیرا کسی که وارد دنیای هنر می‌شود، حساس‌تر و لطیف‌تر می‌شود. کشیدن، یعنی دیدن زیبایی‌ها.

نقش زنان در دنیای هنری امروز چگونه است؟ وضعیت آن با گذشته چه تفاوتی دارد؟

من مربی نقاشی کودک هستم و مادرانی را می‌بینم که با وجود تحمل سختی‌های فراوان—از لحاظ اقتصادی، رفت و آمد و مشکلات دیگر—فرزندانشان را برای ورود به عرصه نقاشی تشویق می‌کنند. این بسیار امیدوارکننده است که مادران با دیدن یک برگه نقاشی از فرزندشان، آن‌ها را ترغیب می‌کنند و ارزش هنر را درک می‌کنند؛ آن‌ها می‌خواهند چشم دیگری برای فرزندانشان باز شود و آن‌ها را در کنار تحصیل به سمت هنرمند شدن سوق دهند. همچنین، زنانی که پیش‌تر جرئت نشان دادن خود را در جامعه نداشتند، کم‌کم جسارت پیدا کرده و هنرهای خود را به نمایش می‌گذارند.

 از چه هنرمندانی یا مکاتب هنری تأثیر پذیرفته‌اید؟

هر اثر هنری از هر هنرمندی که تمام حس و زیبایی‌ها را در تابلوهایش نقش بسته باشد، برای من جالب و زیبا و باارزش است. هنرمندان زیادی هستند که آثارشان برای من متمایز است، چه اروپایی و چه ایرانی؛ نمی‌خواهم نام ببرم، اما تک تک آثارشان برایم ارزشمند است. هنر من تنها در نقاشی خلاصه نمی‌شود؛ من در کنار اساتید مجرب، دوره‌های خمیر چینی و سفال‌گری را نیز گذرانده‌ام.

پیام به بانوان هنردوست:

تنها خواسته من از بانوانی که هنر را دوست دارند این است که از هیچ مانعی که سر راهشان قرار می‌گیرد، نترسند. به خودشان اعتماد داشته باشند و بدانند که می‌توانند آنچه می‌خواهند را به سرانجام برسانند. افرادی که موفق شدند کار خارق‌العاده‌ای انجام ندادند؛ آن‌ها فقط به خودشان اعتماد کردند و خود را دست کم نگرفتند، درست مانند من که توانستم اولین نمایشگاهم را برگزار کنم.

قدردانی:

یکی از تابلوهای من به پاس زحمات مادرم کشیده شده است؛ مادر من علاقه خاصی به سبزی پاک کردن دارد و من تلاش کردم علاقه مادرم را در این تابلو ماندگار کنم.

جا دارد از زحمات استاد ارزشمند آقای جعفراسدزاده و همسرم، فرزندانم مارینا و ماریتا، و پدر و مادرم که همواره در کنارم بودند، تشکر و قدردانی کنم.

راضیه وجودی

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://payamazarbayjan.ir/?p=13461

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

پربحث ترین ها

تصویر روز:

هیچ محتوایی موجود نیست

پیشنهادی: