تاکنون، بیشتر بر چالشهایی که اولیا با مدرسه دارند تمرکز شده است. اما کمتر به مشکلاتی پرداخته شده که مدرسه در ارتباط با اولیای دانشآموزان با آنها مواجه است. در حالی که پرورش کودکان یک مسئولیت مشترک است و تنها بخشی از آن بر عهده مدرسه است، گاهی والدین در طول سال تحصیلی، مسئولیتهای خود را فراموش میکنند و این وظایف را به طور کامل بر دوش مدرسه میگذارند.
به عبارت دیگر، همیشه این مدرسه نیست که ممکن است نواقص و کاستیهایی داشته باشد. در مواردی، والدین و خانوادهها نیز چالشها و مشکلاتی را به مسائل و مشکلات معمول مدارس اضافه میکنند.
امروزه، تعداد فرزندان در خانوادهها کاهش یافته و اغلب والدین به فرزندان خود نگاهی آرمانی دارند. آنها تمام توجه خود را بر تک فرزند یا نهایتاً سه فرزند متمرکز کرده و تصویری خیالی و ایدهآل از آنها در ذهن خود میسازند. برای بسیاری از اولیا که تمام تلاش خود را برای بزرگ کردن این فرزندان صرف میکنند، پذیرفتن این موضوع که ممکن است فرزندشان دچار اختلالاتی باشد، دشوار است. هنگامی که مدرسه با دانشآموزی مواجه میشود که دارای نوعی اختلال است و مشکلاتی به دنبال دارد، خود را موظف میداند که والدین را مطلع سازد. با این حال، بر اساس تجربه مدارس، در بسیاری از موارد، اولیا یا به دلیل ناآگاهی، یا گریز از واقعیت و فرافکنی، اختلال فرزندشان را نمیپذیرند و در نتیجه از مراجعه به مشاور و تلاش برای حل مسئله خودداری میکنند.
بسیاری از والدین، به دلایلی همچون مشغله زیاد، عدم تمایل به وقت گذراندن با فرزند و یا جستجوی آسانترین راه برای سرگرم کردن فرزندانشان، ساعتهای طولانی گوشی موبایل یا تبلت در اختیار فرزندشان قرار میدهند و کودک را به این وضعیت عادت میدهند. در نتیجه، دانشآموز وقتی سر کلاس مینشیند، تمرکزی روی درس ندارد و با دنیای بیرون چندان آشنا نیست.
از دیگر چالشهای موجود میتوان به موضوع تغذیه دانشآموزان اشاره کرد. در حالی که بارها به اولیا توصیه میشود که حتیالامکان فرزندشان را بدون صبحانه به مدرسه نفرستند، بسیاری از دانشآموزان به صورت ناشتا در مدرسه حاضر میشوند و در نتیجه، انرژی کافی برای یادگیری ندارند. همچنین، مواد خوراکی که به عنوان تغذیه در کیف بچهها قرار میدهند، از نظر مواد مغذی سالم نیستند و توصیههای مدرسه غالباً نادیده گرفته میشود.
علاوه بر موارد ذکر شده، چالشهای دیگری نیز وجود دارند که مدارس با آنها روبرو هستند. یکی از این چالشها، عدم همکاری برخی والدین در اجرای قوانین و مقررات مدرسه است. برخی از والدین نسبت به قوانین مدرسه بیاعتنا بوده و به فرزندان خود اجازه میدهند تا آنها را نادیده بگیرند. این مسئله میتواند نظم و انضباط مدرسه را مختل کرده و بر عملکرد تحصیلی سایر دانشآموزان تأثیر منفی بگذارد.
همچنین، انتظارات غیرواقعی برخی والدین از مدرسه و معلمان نیز میتواند چالشبرانگیز باشد. برخی از والدین انتظار دارند که مدرسه تمامی مشکلات فرزندشان را حل کند و به تنهایی مسئول پیشرفت تحصیلی و تربیت آنها باشد. این در حالی است که نقش خانواده در تربیت و آموزش فرزندان بسیار مهم و حیاتی است و مدرسه تنها میتواند مکمل این نقش باشد.
از سوی دیگر، تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز چالشهایی را برای مدارس ایجاد کرده است. با گسترش استفاده از فناوری و شبکههای اجتماعی، دانشآموزان در معرض اطلاعات و محتوای متنوع و گاه نامناسب قرار میگیرند. این مسئله میتواند بر رفتار، ارزشها و نگرشهای آنها تأثیر منفی بگذارد و وظیفه مدارس را در تربیت نسلی سالم و مسئولیتپذیر دشوارتر کند.
به طور خلاصه، مشکلات و چالشهای بین مدرسه و اولیا، موضوعی چندوجهی است که نیازمند توجه و همکاری هر دو طرف است. با درک متقابل، تعامل سازنده و تلاش مشترک، میتوان این چالشها را مدیریت کرده و به ارتقای کیفیت آموزش و تربیت دانشآموزان کمک کرد. مدارس با برگزاری جلسات منظم با والدین، کارگاههای آموزشی و ایجاد کانالهای ارتباطی مؤثر، میتوانند در افزایش آگاهی و مشارکت والدین در فرآیند آموزش و تربیت فرزندان تاثیر داشته باشند. همچنین، والدین نیز باید با درک مسئولیتهای خود، با مدرسه همکاری کرده و در راستای اهداف مشترک گام بردارند.
به قلم: نسرین بابایی