نگاهی به موسیقی آوازی زنان پس از انقلاب اسلامی
موسیقی در ادوار مختلف تاریخ ایران، به عناوین و دلایل مختلف، مسیری پر از محرومیتها و ممنوعیتها را پیموده و بدیهی است که در اثر این محرومیتها زنان بسیار کمتر به موسیقی بپردازند. به عبارتی در طول تاریخ هنر ایران، نواختن ساز و خوانندگی بهطور عموم پیشهای مردانه بوده است و اگر نوع نگاه فرهنگ ایرانی به موسیقیدانان و موسیقینوازان و آوازخوانان را نیز در نظر بگیریم، در مییابیم که پرداختن زنان به موسیقی تا چه اندازه موضوعی مسألهدار و ممنوعه محسوب میگشته است؛ چرا که اغلب از موسیقی با عناوینی همچون مطربی یاد شده و این قشر همواره در رده طبقات پایین جامعه قرار گرفته است.
با وجود این، زنان موسیقیدانی در دربارها حضور داشتهاند که نقش آنان گرم نمودن محفل بزمها و عیش و نوشهای شاهانه بوده است. شواهد این امر در نقش برجستهها و آثار هنری متعددی که از ادوار گوناگون بر جای مانده و نیز در آثار ادب فارسی به وفور یافت میشود. اما در اینکه این هنر برای آنان چه جایگاهی به همراه داشته، نمیتوان با اطمینان نظر داد. مسأله دیگر آموزش موسیقی بوده است. آموزش موسیقی در ایران بهصورت تجربی و سینه به سینه انجام پذیرفته است، بر خلاف برخی هنرها مانند کتابت و نقاشی که به شکلی رسمیتر آموزش داده میشده است.
و اما آنچه در این مجال میخواهیم به آن بپردازیم تغییر و تحولاتی است که از دوران پهلوی آغاز و به حضور بیشتر زنان در جامعه منجر شد. چند و چون این حضور اگرچه در برخی موارد محل مناقشه و بحث است، اما به هر جهت زنان مجالی برای فعالیت در زمینههای هنری بدست آوردند. پس از انقلاب اسلامی ایران، فعالیتهای موسیقایی به غربال ممیزی سپرده شد و لاجرم تعداد زیادی از افرادی که به نحوی در زمینه موسیقی فعالیت داشتند، از ادامه مسیر خود باز ماندند که با توجه به شرایط عمومی جامعه، زنان سهم بیشتری از این محرومیت را متحمل شدند.
با وجود این محدودیتها، نوازندگی در هنرستانهای موسیقی و آموزشگاههای آزاد همچنان تداوم یافت. اگرچه فرصت اجرا برای زنان چنان اندک و انگشتشمار بود که میتوان آن را در حد صفر برآورد کرد، اما زنان همچنان از اندک فرصت خود برای آموزش و رشد در همین فضا استفاده نمودند. حتی در رشتههایی مانند آواز که امکان فعالیت و اجرا برای زنان در کمترین میزان قرار داشت، زنان بسیاری تعلیم و پرورش یافتند. اکنون در حالی که هر روزه تبلیغات خوانندگان جدید مرد را برای اجرای کنسرت در گوشه و کنار شهرها شاهد هستیم، زنان اما همچنان در این کنسرتها نقش اندکی دارند.
اما با ظهور و گسترش فضای مجازی، زنان علاقهمند به فعالیت موسیقایی، بهویژه آواز، به فضای مجازی روی آوردهاند و اکنون شاهد ظهور نوازندگان و خوانندگان بیشماری هستیم که در فضای مجازی هنر خود را به نمایش میگذارند. در واقع عرصه نمایش رسمی هنر موسیقی، کاملاً مردانه است و زنان در این خصوص به حاشیه رانده شدهاند. در دوران حاضر بیشتر مقولاتی که در حوزه گفتمانگونگی، یعنی خارج از حیطه یک گفتمان مسلط قرار دارند، معمولاً در فضای مجازی امکان ظهور و بروز مییابند و فضای مجازی به مکانی برای نمایش اتفاقاتی تبدیل شده که در گفتمان مسلط جایی ندارند. اما دامنه وسیع این فضا چنان قدرتمند است که میتواند مناسبات گفتمان مسلط را بر هم بریزد.
نکته قابل توجه در موسیقی امروز ایران این است که خوانندگان مرد علیرغم برخورداری از امکانات مختلف آهنگسازی، ترانه و شعر و … به صورت رسمی، بیشتر به سمت به ابتذال و اشعار بی محتوا و حتی در مواردی صرفاً تولید نوعی محصول شبه موسیقی رفتهاند و در مقابل، موسیقی ارائه شده توسط زنان، بسیار وزینتر و هنرمندانهتر است. به نظر میرسد زنان بیشتر به سمت موسیقی سنتی گرایش پیدا کردهاند، زیرا زمینه آموزش این سبک موسیقی فراهمتر بوده است.
به عبارتی موجی از زنان سنتیخوان در جامعه رشد یافتهاند که دستاورد محدودیتهای اعمال شده است. هنرمندان زن بسیاری در زمینه نوازندگی نیز در دامن همین فضای محدود رشد یافتهاند. این موج سبب شده نسل خوانندگان لس آنجلسی تا حد زیادی از صحنه کنار رفته و به حاشیه رانده شوند. حتی با ظهور چند خواننده جوان، باز هم این خوانندگان نتوانستهاند همچون خوانندههای لسآنجلسی دهههای هفتاد و هشتاد به ستاره تبدیل شوند.
به نظر میرسد در این مورد، فضای مجازی بهعنوان یک کانال پرمخاطب و نامحدود، جای کانالهای رسمی همچون تلویزیون رادیو و یا حتی شرکتهای ضبط و پخش موسیقی را گرفته و زنان صاحب سبک و ذوق بسیاری از این طریق توانستهاند هنر خود را به معرض نمایش بگذارند.