ژانت میخائیلی (زاده ۱۳۱۵، تهران – درگذشته ۱۱ شهریور ۱۳۸۵، تهران) تصویرگر توانمند کتابهای کودک و نوجوان بود؛ هنرمندی که با سادگی و صداقت، نقشهایی ماندگار در ذهن نسلهای متعدد آفرید.
وی در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در کنار استادانی چون علیمحمد حیدریان آموزش دید. از جمله تأثیرات مشهود در آثارش، پیروی از مکتب واقعگرایی حیدریان بود.
سادگی طرحها، نشاط رنگها، ترکیببندیهای گویا و بیتکلف، و پرهیز از عناصر زائد، از ویژگیهای شاخص آثار این هنرمند بودند. خودش میگفت: «برای موفقیت در تصویرگری کودک، مهمترین شرط، علاقه قلبی و عمیق به این کار است؛ کسی که تصویرگر کودک است باید کودک را واقعاً دوست داشته باشد.»
میخائیلی از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۷۴، بهمدت ۲۷ سال تصویرگر مجلات «رشد» بود. آثارش در پنجمین نمایشگاه ادواری تصویرگران کتاب کودک، شامل تصویرگری ۱۰ جلد کتاب شعر و داستان، از جمله سه قدم دورتر از مادر، صد دانه یاقوت، زیباتر از بهار، صدای ساز میآید و جشن جوانهها، به نمایش درآمد.
در خاطراتش که در کتاب ششمین جشنواره مطبوعات کودک ثبت شده، گفته است:
«از کودکی عاشق نقاشی بودم. کارم را با مجلات پیک شروع کردم و این همکاری تا سال ۱۳۷۳ ادامه داشت.»
او تأکید داشت که روابط انسانی و خانوادگی در آثارش بازتابی از زندگی خودش هستند:
«در کودکی با بچههای فامیل بازی میکردم، از مراقبت کودکان لذت میبردم، برایشان لباس میدوختم… این علاقه به کودکان در تمام نقاشیهایم جاری است.»
تصاویر او پر از مهر مادری، لحظات صمیمی خانوادگی، و نگاه گرم و امیدوار به دنیای کودکان بود. همین ویژگی باعث شد آثارش مورد توجه نویسندگان کودک و نوجوان نیز قرار گیرد.
در سال ۱۳۸۵، ژانت میخائیلی نامزد دریافت جایزه معتبر آسترید لیندگرن برای ادبیات کودک از کشور سوئد شد؛ جایزهای بینالمللی که از سال ۲۰۰۲ به یاد نویسنده محبوب پیپی جوراب بلند اهدا میشود.
او همچنین تصویرگر منتخب دوسالانه تصویرگری وزارت ارشاد معرفی شده بود و کتاب سه قدم دورتر از مادر، دیپلم افتخار جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از آن خود کرد.
اما در واپسین سالهای عمر، با وجود همه دستاوردها، بیپشتوانه و تنها ماند.
به گفته مصطفی رحماندوست، که میخائیلی تصویرگر چهار کتاب او بود:
«او هیچ بیمهای نداشت و برای هزینههای بیمارستان با مشکل جدی روبرو شد. وقتی بالای سرش بودم، احساس دلتنگی و دلخوری در چهرهاش موج میزد؛ دلخور بود از اینکه چرا وضعیت یک هنرمند بعد از سی سال کار، باید چنین باشد.»
ژانت میخائیلی، تصویرگری که دنیای کودکانه را به سوی روشنی برد، در نهایت خاموش و دور از هیاهو، در آرامگاه کاتولیکهای تهران به خاک سپرده شد. آثار او اما همچنان با ما هستند؛ در کتابها، در حافظه تصویری کودکیمان، و در هر لبخند کودکانهای که با رنگ و خیال جان گرفته است.