احد پرتوی:

کوهنوردی ارتباط تنگاتنگی با خدا و طبیعت دارد

در یک روز زیبای بارانی و بهاری میهمان یک پیشکسوت و استاد کوهنوردی شدیم که به اذعان و ابراز خیلی از کوهنوردان نه تنها استاد و اعتبار کوهنوردی تبریز است، بلکه استاد دلها، فاتح قلب ها و یادگاری ارزشمند از دوران کوهنوردی است که مرام و منش و انسانیت و دوستی و صداقت و یکرنگی در آن سرلوحه این ورزش زیبا بود.
کوهنوردی ارتباط تنگاتنگی با خدا و طبیعت دارد

روزگاری که کوهنوردی نه رقابتی برای برتری، بلکه رفاقتی بی ریا میان همنوردان بود؛ دورانی که احترام و محبت خالصانه کوهنوردی در آن موج می‌زد؛ دورانی که در آن غرور و تکبر، ریا و خودنمایی در آن جایی نداشت، فقط عشق بود و نثار محبت به همدیگر؛ صعودها به دور از جنجال و هیاهو؛ و زمانی که کوهنوردی تنها صعود به قله‌ها نبود، بلکه سجده عشق بر فراز بلندی‌ها بود.

کوهنوردی یکی از رشته‌های ورزشی است که نه قهرمانی دارد و نه سکوی قهرمانی. در طول فعالیت روزنامه نگاری ام با افراد زیادی بخصوص در حیطه ورزش مصاحبه کرده و مطالب کثیری به رشته تحریر درآورده ام. ولی این بار در سخت ترین چالشی قرار گرفتم که با گفتن و نوشتن حق مطلب ادا نمی شود. بیشتر ما در طول زندگی بارها و بارها به همراه خانواده و یا دوستان به کوه رفته و کوهنوردی کرده ایم، ولی وقتی صحبت های این پیشکسوت کوه دیده را شنیدم، واقعا مو به تنم سیخ شد و با اینکه بیش از ۲۰ بار خودم به قله ساوالان و ده ها بار به سایر قلل مرتفع آذربایجان صعود کرده ام و تجربیات خوب و سی ساله ای دارم، ولی خودم را در پیشگاه یک پیشکسوت باتجربه صفر و ناچیز دیدم و حس کردم که در مورد کوه و کوهنوردی از لحاظ معنوی و فنی هیچ چیزی نمی‌دانم و تقریبا صفر هستم.

احد پرتوی پیشکسوتی است که متولد سوم فروردین ۱۳۲۶ است و از سال ۴۴ کوهنوردی را آغاز نموده و از سال ۴۸ به صورت حرفه ای وارد این رشته جذاب شده است. احد خان قصه ما کسی است که در طول ۶۰ سال فعالیت کوهنوردی ناملایمتی های بسیاری دیده است و به گفته یکی از دوستان همنوردش دوبار خانه مسکونی اش را به خاطر کوهنوردی از دست داده و دوباره از صفر شروع کرده است و افتخار می کند که جوانانی در کلاس هایش حضور داشته و آموزش دیده اند که امروز مسئولیت هایی در همین رشته کوهنوردی در کشور و استان دارند.

به دعوت و هماهنگی نادر کریم زاده یکی از دوستان بامرام و مشترک به دفتر کار این پیشکوست در محله قدیمی و تاریخی اهراب (خیام) رفته و مصاحبه ای انجام دادیم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
ناگفته نماند که وقتی وارد دفتر کار موزه مانند با عکس های قدیمی و سیاه سفید و یا نقشه های رنگی سهند و ساوالان احدآقا پرتوی شدیم با برخورد گرم و مرام خاصی به استقبالمان آمد و با اینکه سن و سالی از ایشان گذشته، اجازه نداد که اول صبحی کاری انجام دهیم و حتی چای را خودشان آماده کرده و آوردند که نشان از فروتنی وی داشت.

کوهنوردی ارتباط تنگاتنگی با خدا و طبیعت دارد

آقای پرتوی کوهنوردی از نگاه شما چگونه است؟

کوهنوردی دو بعد دارد که با هم عجین شده اند. یکی بعد معنوی و فلسفی است و دیگری بعد فنی که جدا کردن این ابعاد از همدیگر ناممکن است و بدون یکی از این ابعاد، کوهنوردی معنا پیدا نمی کند. رمز اصلی کوهنوردی رسیدن به قله است تا کوهنورد تخلیه شود، اما نه قله سنگی بلکه قله انسانیت، قله افتادگی، قله عشق ورزیدن به انسان ها و قله ای که در تنهایی و در اوج آن می‌توان با خدای یگانه راز و نیاز عاشقانه کرد و قله ای که انسان، از بلندای آن مشخص می‌شود که در مقابل طبیعت و عظمت خداوندی چقدر کوچک و ناچیز است.
از نظر معنوی کوهنوردی نوعی عشق و علاقه است و این عشق همان عشق به طبیعت و خانواده است که قهرمانی و سکو ندارد و به انسان دوستی و نوعی تعامل با طبیعت و همنوردان منتهی می شود. مانند اینکه یک گروه ۵ نفره هستیم و تنها یک سیب داریم و باید این سیب را به ۵ قسمت مساوی بین خود تقسیم کنیم و همیشه فرد قوی گروه پا به پای فرد ضعیف گروه حرکت کرده و گام برمی دارد. در حالت کلی کوهنوردی مرام و قواعد نانوشته ای دارد که در هیچ یک از رشته های دیگر ورزشی نیست و عیار انسان در کوه و کوهنوردی عیان می شود.

از بعد فنی رشته کوهنوردی شاخه ها و بخش های مختلفی دارد که یک کوهنورد بعد از حرفه ای شدن به فن و فنون دست پیدا می کند. کوهنوردی یعنی قله های بلند و تجهیزات فنی که به سرپرست فنی و کاربلد نیاز دارد و باید همه کوهنوردان تابع آن سرپرست باشند. اگر بخواهیم سالم و صحیح، صعود و فرود داشته باشیم، باید اطاعت محض از سرپرست فنی گروه داشته باشیم که موفقیت در آن نهفته است. در قانون کوهنوردی در صعودهای تابستانی حداقل ۴ نفر و در زمستان باید حداقل ۶ نفره با رعایت تمامی قوانین و استفاده از تجهیزات کامل هر فصل صعود کنیم.

مثلا وقتی در گروه ۴ نفره صعود داریم و یک اتفاق غیر مترقبه و مصدومیت برای یکی از همنوردان رخ داد، یکی نفر به عنوان پیام رسان عمل می کند و دو نفر دیگر نیز وظیفه دارند مصدوم را پایین بیاورند و در زمستان که وضعیت به مراتب خطرناک تر از تابستان می باشد، الزامی است که حداقل صعودهای ۶ نفره داشته باشیم تا امکان خسارت جانی و مصدومیت به حداقل برسد.

آیا رشته هایی مانند سنگ نوردی و صخره نوردی و غیره ارتباطی به کوهنوردی دارند؟

بله، رشته های فنی و تخصصی همچون صخره نوردی، غارنوردی، سنگ نوردی، یخ نوردی و دره نوردی همگی زیر مجموعه های کوهنوردی هستند و همگی نیاز به تخصص و تجهیزات دارند. امروزه رشته کوهنوردی و زیر شاخه های آن علمی و تخصصی تر شده و از حالت سنتی و دیمی خارج گشته و توصیه می شود تمامی کوهنوردان و طبیعت گردان در کلاس های مقدماتی و فنی زیر نظر مربیان و مدرسین شرکت نمایند، همچنانچه سایر رشته های ورزشی امروزه حرفه ای و علمی شده اند و کلاس های فنی دارند، کوهنوردی نیز از این قاعده مستنثنی نیست.
شما مدرک مربیگری و فنی دارید؟ بنده کلاس مربیگری را در سال ۱۳۶۰ و در شهر شیراز گذرانده ام و در سال ۷۵ اولین کلاس سنگ نوردی را در تبریز دایر کردم. در توسعه سنگ نوردی داخل سالن و ایجاد دیواره مصنوعی در باشگاه و سالن ورزشی تلاش تبریز فعالیت مستمری داشته و با هماهنگی فدراسیون کوهنوردی مربیان داخل سالن سنگ نوردی را تربیت نموده ام که امروز هر کدام کلاس های تدریس دارند. در اوایل انقلاب روابط عمومی، مسئول کمیته فنی، کمک مربی هیئت کوهنوردی استان بوده و کلاس هایی برگزار می کردیم. با هیئات کوهنوردی استان های تهران، زنجان، لرستان، کرمانشاه، کردستان و شهر بروجرد و غیره ارتباط فنی و کاری داشته ام.

فعالیت کوهنوردی شما چگونه بوده و به کدام کوه ها صعود داشته اید؟

افتخار این را داشته ام که بعد از انقلاب در اولین برنامه برون مرزی با تیم ۶ نفره ایران (متشکل از ۳ کوهنورد تهرانی و سه کوهنورد تبریزی) در آبان ماه سال ۱۳۶۲ به قله ارجیس ترکیه به همراه گرو هایی از کشورهای روسیه، آلمان و خود ترکیه با عنوان کوهنورد حضور یابم و بعدها با عنوان سرپرستی فنی، گروه های مختلفی را به صعودهای برون مرزی از جمله قله های کاچکار، آغری (آرارات)، ارجیس، سئپان در ترکیه، قله های کازبک، دمیر کازبک در گرجستان، قله های شاه داغی و اینان داغی در جمهوری آذربایجان و آرگاتس در ارمنستان برده ایم. در کل و در طول ۲۵ سال بیش از ۲۰۰ صعود برون مرزی داشته ام که صعودهای موفقیت آمیز چهار فصل به قله آغری در ترکیه غرورآفرین هستند.

در مورد صعود به قله های داخلی هم صحبت بفرمایید.

بنده برای اولین بار در سال ۱۳۴۹ به همراه مرحوم حسین حراستی و سرپرستی رحیم جباری از مسیر شابیل به قله ساوالان صعود کردیم و بعدها به قلل دماوند، علم کوه و سایر قلل مرتفع ایران و همچنین صعودهای زمستانی به قلل ذکر شده داشته ام که سخت ترین آنها صعود زمستانی در سال ۶۱ به دماوند از مسیر جنوبی معروف به ملا خاران بود که از دشوارترین مسیرهای صعود به دماوند است و دیگری مربوط به قلل هرم ۱ و ۲ ساوالان است که در زمستان ۶۰ صعود کرده ایم. ناگفته نماند که در سال ۱۴۰۳ و در سن ۷۸ سالگی ۱۵ صعود موفق به قلل دماوند، علم، ساوالان، جام و سهند و غیره داشته ام.

آیا مسیری را در کوه بازگشایی کرده اید؟

در سال ۱۳۵۹ اولین مسیر سنگ نوردی را بر روی دیواره زنوز در سال های ۵۸ و ۵۹ به همراه مرحوم حراستی و صادق بابایی انجام داده ایم.

خودتان گروه کوهنوردی دارید؟

بنده با اینکه تا سال ۱۳۸۰ فعالیت گسترده ای در کوهنوردی داشته ام، اما در سال ۸۰ گروه و باشگاه کوهنوردی بابک را تاسیس نمودم که الان از همین باشگاه و گروه بابک ۸ گروه دیگر متولد شده اند که با هم در تعامل هستیم. در سال ۱۳۸۲ نیز از موسسین شرکت خدماتی کوهنوردی اطهر بوده ام.

کوهنوردی ارتباط تنگاتنگی با خدا و طبیعت دارد

شیرین ترین خاطره کوهنوردی را بیان فرمایید.

تمامی صعودها خاطره انگیزند، ولی همانطور که اشاره کردم اولین صعود برون مرزی از شیرین ترین خاطراتم است. چراکه آن سال دولت هزینه هایمان را تقبل کرد و یک گروه ۶ نفری تشکیل دادیم که سه نفر از تبریز و سه نفر از تهران بود. من به همراه آقایان حسین وجدانی و عباس پاکدل کوهنوردان تبریزی بودیم که به ترکیه اعزام شده بودیم. پس از فتح موفقیت آمیز قله ارجیس، سرپرست فنی ترکیه ای و گروه آلمانی ها که با هم قله را فتح کرده بودیم در بازگشت پیشنهاد دادند که یک دیواره سنگی خشن را در ارتفاع ۴هزار متری که بسیار خطرناک بود کار کنیم که خیلی خاطره انگیز شد و بنده به تنهایی از گروه ۶ نفره ایران به همراه آلمانی ها و ترکیه ای ها در این صعود وحشت انگیز دیواره سنگی شرکت کردم.

از دیگر خاطرات شیرین صعود زمستانی به دماوند بود که به مناسبت چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی رخ داد و همچنین صعود به دیواره علم کوه و گرده آلمانی ها به اتفاق مرحوم حراستی بود که همگی خاطرات شیرین هستند.

از خاطرات تلخی که اتفاق افتاده است هم بفرمایید.

تمامی کوهنوردان خاطرات تلخی دارند و بنده هم مستثنی نیستم. در سال ۵۹ در دیواره زنوز بازگشایی انجام می دادیم که با ریزش و سقوط سنگ از دیواره تعادلم به هم خورد و از طناب محافظ آویزان شدم و در اصطلاح کوهنوردی پاندول شدم. متاسفانه یک انگشت دستم در جا قطع شد و ساق پای چپم شکست که نزدیک به ۶ ماه خانه نشین شدم.

خاطره تلخ دیگری هم در مردادماه سال ۶۱ رخ داد و آن زمان تازه ازدواج کرده بودم. در یک گروه ۱۰ نفره با مشارکت کوهنوردان تهرانی چالشی داشتیم تا یک مسیر جدید در دیواره علم کوه بازگشایی کنیم و نامش را مسیر ایرانی ها بنامیم. بعد از ۴ روز فعالیت که ما در پایین مشغول استراحت بودیم، ۴ نفر به اسامی محسن نوری، حسن جواهرپور، حشمت و احد آذری می خواستند دیواره را صعود نمایند که سنگ بزرگی به جمجمه احد آذری که اتفاقا تبریزی بود، ولی در تهران زندگی می کرد اصابت نمود و به شدت مجروح شد و چون این صعود در شب بود علنا کاری نمی توانستیم بکنیم و همنوردان احد آذری، وی را در همان حالت در دیواره نگه داشتند. فردای آن شب به سرپرستی مرحومین عبدالحسین عزیزی و حسین حراستی و صادق بابایی به اتفاق چند نفر دیگر یک کارگاه سرپایی تشکیل شد تا مجروح را بالا بکشیم، چون طوری در قیف گیر کرده بود که امکان پایین آوردن وجود نداشت. با مدیریت خاص و مهارت و فنون بی نظیر صادق بابایی به اتفاق سایر دوستان مصدوم را بالا کشیدیم و از آنجا با قاطر به کلاردشت منتقل شد و نجات یافت. چون تشابه اسمی بود در تبریز شایعه شده بود که احد پرتوی سقوط کرده و جان خود را از دست داده است و دوستان و آشنایان بخصوص خانواده بنده بسیار نگران شده بودند که خوشبختانه به خیر گذشت.

انتقاد و پیشنهاد به هیئت کوهنوردی استان آذربایجان شرقی؟

از هیئت کوهنوردی استان تقاضا دارم با گروه های کوهنوری دارای مجوز، همکاری و حمایت های لازمه را داشته باشند. کلاس هایی که برگزار می کنند را می توانند با شهریه های کمتری برگزار کنند تا علاقه‌مندان بیشتری در این کلاس ها حضور یابند که همین کلاس ها همانطور که اشاره کرده ام خیلی مهم و مفید هستند. با رصد و سنجش از صعود گروه هایی که مجوز ندارند جلوگیری نمایند، چون اخبار ناگواری از حضور این گروه ها در طبیعت و کوهستان ها به گوش می رسد. مثلا چند روز قبل در فصل زاد و ولد حیوانات و شکوفا شدن گل ها و لاله ها یعنی روزها و ایام ممنوعه در منطقه کمتال گروه هایی اعم از مجوزدار و بدون مجوز حاضر شدند که به کل محیط زیست به ویژه جانوران و گیاهان صدمات جبران ناپذیری وارد کردند. به گروه ها توصیه شود تا از بردن اسپیکر و بلندگو به منطقه های بکر پرهیز کنند تا مانع ترس حیوانات شوند. در کل ساماندهی و آموزش جدی صورت پذیرد.

سخن آخر:

من به شخصه مدیون اساتید کوهنوردی هستم که راه کوه را به من و شما نشان دادند. از جمله مرحومین حاج محمدعلی بنی اسماعیلی، منوچهر فکرآزاد، اسماعیل هنرور، اسد بابایی و حسین حراستی که دستشان از دنیا کوتاه شده است و از آقایان اکبر نظافت، صادق بابایی و حسین وجدانی که با هم قلل زیادی را فتح کرده ایم تشکر می کنم و از اشخاصی که اسمشان آورده نشد عذرخواهی می کنم. همچنین از شما خبرنگاران محترم که به درد دل ما گوش کردید و نادر کریم زاده که ترتیب این مصاحبه را دادند قدردانی می کنم و آرزوی سلامتی هموطنان عزیزم را دارم.

گفتگو از: وحید ارضی

پیام آذربایجان

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://payamazarbayjan.ir/?p=12096

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

پربحث ترین ها

تصویر روز:

هیچ محتوایی موجود نیست

پیشنهادی: