گلرخسار صفیاِوا، زاده ۲۶ آذر برابر با ۱۷ دسامبر ۱۹۴۷ در تاجیکستان، از برجستهترین شاعران پارسیگوی معاصر و یکی از تأثیرگذارترین چهرههای فرهنگی این سرزمین است؛ چهرهای که بهسبب نقش ماندگارش در پاسداشت زبان، فرهنگ و هویت تاجیک، به لقب «مادر ملت تاجیک» شناخته میشود.
او نخستین شعر خود را در ۱۲ سالگی سرود و تنها سه سال بعد، در ۱۵ سالگی، شاهد انتشار آن بود؛ آغازی زودهنگام برای مسیری پربار که به چاپ دهها مجموعه شعر، رمان و اثر پژوهشی انجامید. گُلرُخسار در خانوادهای فرهنگی رشد یافت و علاقهاش به آموزش از همان سالهای کودکی نمایان بود؛ چنانکه در پنجسالگی، همراه با خواهر هفتسالهاش، وارد کلاس اول دبستان روستایی شد.
به روایت خود شاعر، نخستین صفحههای نوشتن او دیوارهای خانه پدری بود و قلمش زغال کوره آشپزی مادر. پس از پایان دوره ابتدایی، مقاطع راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه شبانهروزی ناحیه «کامسامُلآباد» ــ نورآباد کنونی ــ گذراند و سپس وارد دانشگاه ملی تاجیکستان شد. او پس از پنج سال تحصیل، رشته زبان و ادبیات را به پایان رساند و بهطور جدی وارد عرصه ادبیات حرفهای شد.
نخستین شعر منتشرشده او با عنوان «خانه پدر» در روزنامهای محلی به چاپ رسید؛ اثری که سرآغاز انتشار بیش از ۵۰ اثر ادبی در حوزههای شعر، رمان و پژوهش بود. آثار گُلرُخسار، بازتابی از رنج، هویت، زنبودگی، وطن و حافظه تاریخی مردم تاجیک است و در بسیاری از آنها، پیوندی عمیق میان زبان فارسی و تجربه زیسته یک ملت دیده میشود.
از مهمترین آثار او میتوان به مجموعههایی چون «بنفشه» (۱۹۷۰)، «خانه پدر» (۱۹۷۳)، «بنیاد دل» (۱۹۷۷)، «گهواره سبز» (۱۹۸۰)، «آتش سُغد» (۱۹۸۱، منتشرشده به خط فارسی)، «روح عریان یا هفت سروده ناگفته رابعه» (۱۹۸۳)، «ماتم سفید» (۱۹۸۳) و «تخت سنگین» (۱۹۸۹) اشاره کرد. همچنین شماری از آثار او در ایران نیز منتشر شدهاند؛ از جمله «گلچین اشعار»، «زادروز درد»، «اشک طوفان»، «روایتهای ناگفته»، «تنهاتر از تنهایی» و «سَکَرات».
زادروز گلرخسار صفیاِوا، فرصتی است برای یادآوری نقش زنی شاعر که شعرش نهتنها بیان احساسات فردی، بلکه پژواک دردها، امیدها و هویت یک ملت است؛ شاعری که زبان فارسی را در جغرافیای تاجیکستان زنده و پویا نگه داشت.
