استخوان لای زخم، راوی تداوم زخم‌های زنانه‌ 

نمایش «استخوان لای زخم» روایت‌گر فریاد فروخورده زنان طول تاریخ است. زنانی که به قول شخصیت اصلی داستان، «در شکم برآمده‌ی تاریخ، گم شدند». شب‌ها و روزهایی که جهان در برابر شوهران‌شان سر خم می‌کرد، آنها همدم تنهایی و هم‌صحبت سکوت بودند و فرزندانی رشید و در شأن نام و نشان پدر پرورش می‌دادند...
نمایش استخوان لای زخم

استخوان لای زخم، راوی تداوم زخم‌های زنانه‌ 

«پشت هر مرد موفقی، یک زن هست» نمی‌دانم اولین بار چه کسی و در چه دوره‌ای از تاریخ این جمله را گفته، اما خوب به خاطر دارم که این جمله تا همین چند دهه قبل، قند در دل زنان آب می‌کرد که بالاخره نامی از ما هم برده شد. زنانی که تنها در نقش مادران و همسران مشاهیر، به اشاره‌ی کوچکی به آنها اکتفا می‌شد و گاه حتی نام و نشانی نیز از آنها به جای نمانده است. قرن‌ها طول کشید تا زنانی قد افراشتند و به این جایگاه حاشیه‌ای و فرعی که جهان مردانه به آنها داده بود، معترض شدند و این پیشکش را پس زدند. زنانی که خواستند این بار خود راوی روایت‌ها و قهرمان داستان‌ها باشند.

همیشه هنگام مطالعه‌ی سرگذشت زندگی افرادِ برجسته تاریخ، خواه سیاح باشد، خواه عارف و سالک، پهلوان و جنگاور باشد یا دانشمند یا فیلسوف یک سوال مشترک به ذهنم متبادر می‌شود، همسران این نام‌آوران و دلاوران کجای زندگی آنها بوده‌اند و در خلال این زندگی پر فراز و نشیب و مرارت و ریاضت چه سهمی از زندگی مشترک و شخصی نصیب آنها شده‌. کمتر کسانی در تاریخ هستند که مانند ابوعلی سینا، بار زندگی ماجراجویانه‌ی خود را به تنهایی و در تجرد به دوش کشیده‌اند. 

 

نمایش «استخوان لای زخم» روایت‌گر فریاد فروخورده زنان طول تاریخ است. زنانی که به قول شخصیت اصلی داستان، «در شکم برآمده‌ی تاریخ، گم شدند». شب‌ها و روزهایی که جهان در برابر شوهران‌شان سر خم می‌کرد، آنها همدم تنهایی و هم‌صحبت سکوت بودند و فرزندانی رشید و در شأن نام و نشان پدر پرورش می‌دادند. داستان، شرح شِکوه و شکایت‌های همسر یک پهلوان است و در شبی رقم می‌خورد که پهلوان پس از مدت‌ها نزد همسر و فرزند خود آمده و زن که اسب خوش تاخت و هم‌رزم پهلوان را عامل تنهایی‌هایش می‌داند، محکمه‌ای خصوصی با حضور اسب پهلوان و خودش برپا کرده است و با جمله‌ای قابل تأمل آن را به پایان می‌رساند: «در این سرزمین اسب‌ها نجیب خوانده می‌شوند، زیرا مردان تاریخ را می‌نویسند و مردان سوار بر اسب‌ها می‌تازند»

جای خوشحالی است که این دغدغه‌ها چنین هنرمندانه از قلم یک مرد تراوش کرده و جهانگیر چالاکی رنج‌های جهان زنانه با ریزبینی دیده و آنها را در قالب مونولوگ‌ به رشته‌ی تحریر درآورده است. بازی درخشان فرناز فتح‌راضی نقطه‌ی قوت دیگر نمایش هست که بی‌شک در سایه‌ی هدایت و کارگردانی شایسته‌ی محسن عبدلی به بار نشسته است.

به بهانه اجرای نمایش استخوان لای زخم، گفتگویی ترتیب دادیم با محسن عبدلی، کارگردان، فرناز فتح‌راضی، بازیگر و زهرا ابراهیمی دستیار کارگردان و طراح صحنه و با آنها در مورد سابقه کار هنری و دغدغه‌هایشان پرسیدیم.

فرناز فتح راضی اهل آذرشهر هست و از سال ۷۹ وارد کار تئاتر شده و در سال ۸۰ در اولین تجربه بازی، به جشنواره تئاتر استانی راه پیدا کرده است. او به دنبال علاقه‌ای که به کارگردانی یافته، در بازیگری گزیده‌کار شده و در سال‌های اخیر فعالیت خود، تمرکز خود را روی کارگردانی گذاشته و در حال حاضر نیز به همراه محسن عبدلی عضو هیئت مدیره انجمن نمایش استان است.

فرناز فتح راضی:

شرایط کار هنری در شهرستان برای خانم‌ها بسیار سخت است اما خوشبختانه خانواده‌ام بسیار حامی بودند و این حمایتگری در کنار اشتیاق خودم به تئاتر باعث شده تا با تمام مشکلات به فعالیت هنری‌ام ادامه بدهم. در مرحله‌ای احساس کردم که در کارگردانی می‌توانم موفق‌تر باشم. نمایش‌هایی مثل «ماه لب ریخته» و چند کار کودک و نمایش‌هایی در مورد زنان را به روی صحنه بردم که خوشبختانه این آثار در جشنواره‌های مختلف استانی و ملی مورد اقبال قرار گرفتند. در مورد پروژه‌ی «استخوان لای زخم» قبلاً با آقای عبدلی و کارنامه‌ی کاری درخشان‌شان آشنا بودم و معتقد بودم ایشان همان کارگردانی هستند که می‌توانند با کیفیتی که مدنظرم است از من بازی بگیرند، بنابراین پیشنهاد بازی در این کار را پذیرفتم. این اثر را ابتدا در جشنواره اتودهای نمایشی بوکان اجرا کردیم و چون مورد اقبال قرار گرفت به این نتیجه رسیدیم که بهتر است آن را در تبریز به روی صحنه ببریم.

 

«استخوان لای زخم» در جشنواره اتودهای نمایشی بوکان از بین ۳۱۳ اثر ارسالی و ۳۶ اثر راه یافته به مرحله‌ی داوری، در بخش بازیگری و طراحی صحنه به ترتیب جوایز مقام سوم و اول را کسب کرده است. زهرا ابراهیمی، طراح صحنه «استخوان لای زخم» و عضو دیگر این تیم سه‌نفره نیز اهل آذرشهر هست و مانند دوستان خود برای تداوم حضور هنری‌اش، رنج سفر روزانه را بر خود هموار می‌کند. او از سال ۸۶ وارد حرفه‌ی بازیگری شده و از سال ۹۵ این حضور را به طور جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر پیش برده و از این تاریخ در تمام کارها حائز مقام‌های استانی و کشوری شده است. ابراهیمی علاوه بر طراحی صحنه، تجربه‌ی دستیاری کارگردان «استخوان لای زخم» را نیز کسب کرده است.

محسن عبدلی بازیگر و کارگردان با تجربه‌ی اهل بناب، که از سال ۷۶ وارد عرصه‌ی تئاتر شده است از روحیه‌ی همکاری قوی حاکم در گروه می‌گوید که چقدر در روزهای سخت و پرچالش، انگیزه‌ای برای ادامه کار بوده است. او که سابقه‌ی کارگردانی بیش از ۲۰ نمایش و بازی در تئاتر و سریال کارگردانان سرشناسی مانند داود میرباقری را دارد، دلیل انتخاب این موضوع و پرداختن به موضوع زنان را وظیفه و رسالت هنری خود می‌داند:

محسن عبدلی:

اشاره به جایگاه زنان و قابلیت‌های آنان در جامعه ما کم اتفاق می‌افتد و ما به عنوان اهالی هنر موظفیم به این مسائل بپردازیم. من خودم را در ساحت گسترده‌ی هنر یک هنرجوی تئاتر می‌دانم و همواره سعی می‌کنم مسائل روز جامعه را به صحنه‌ی تئاتر بکشم و نقد کنم. مسئله‌ی زن بسیار مهم است و جای پرداخت زیادی دارد. اگر متن خوبی پیدا کنم حتماً کار بعدی‌ام هم در مورد زن خواهد بود.

ما مبتلا به درد تئاتریم و تمام مشکلات مالی و غیرمالی را به جان خریده‌ایم. تمام دلگیری‌ها و خستگی‌ها را در طول زمان تمرین از یاد می‌بریم اما این به معنی آزرده نشدن نیست. کارهای شهرستان معمولا تهیه‌کننده ندارد و کارگردان باید شخصاً هزینه کند و البته هیچ امیدی هم به بازگشت آن نیست. فقط عشق است که مانع توقف می‌شود. برخی کم‌لطفی‌ها و سخت‌گیری‌ها هست که عرصه را برای ما تنگ می‌کند. به طور مثال پوستر نمایش ما ۱۲ بار توسط گرافیست‌های حرفه‌ای طراحی شد و اداره ارشاد رد کرد و در نهایت به ما اعلام شد لوگوی اداره‌ی ارشاد را از پوستر حذف کنیم. چرا باید لوگوی اداره در پوستر نمایشی که خودشان مجوز آن را صادر کرده‌اند نباشد. در فضای همکاری هم متأسفانه سوگیری‌‌هایی اتفاق می‌افتد که غیرحرفه‌ای هستند. اختلاف سلیقه همیشه وجود دارد اما فضایی حاکم است که در آن تئاتری‌ها نه تنها همدیگر را قبول نمی‌کنند حتی برای کار هم ارزش قائل نیستند. دیگران را از حمایت و تماشای کار ما منع می‌کنند و همکارانی که نمایش ما را در فضای مجازی تبلیغ می‌کنند را مذمت می‌کنند. ما ۲۰ سال تجربه‌ی کار تئاتر داریم و نسبت به جایی که در آن ایستاده‌ایم آگاهیم و خود را ملزم به رعایت مختصات آن می‌کنیم و این بی‌مهری‌ها در نهایت منجر به آسیب به ساحت هنر می‌شود.

نمایش «استخوان لای زخم» قرار است در شهرهایی مانند ارومیه نیز به روی صحنه برود.

سئویل محدث

 

پیام آذربایجان

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://payamazarbayjan.ir/?p=11080

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

پربحث ترین ها

تصویر روز:

هیچ محتوایی موجود نیست

پیشنهادی: