دوقلوها، بهویژه دوقلوهای همسان، از بدو تولد با مقایسه، شباهت و گاه رقابت همراهاند. بسیاری از والدین ناخودآگاه رفتارهایی یکسان با فرزندان دوقلوی خود دارند؛ به آنها لباسهای مشابه میپوشانند، برایشان اسباببازیهای یکسان میخرند و حتی انتظارات یکسانی از هر دو دارند. اما واقعیت این است که هر یک از این کودکان، هویتی جداگانه و دنیایی متفاوت دارند که میبایست مجال رشد و شکوفایی بیابد.
در این مسیر، خانواده نقش اولیه را دارد. والدین باید به جای مقایسه یا یکسانسازی، تفاوتهای فردی دوقلوها را ببینند و بپذیرند؛ استعدادها و علاقههای منحصربهفرد هر فرزند را تقویت کنند و به هر یک فرصت بیان احساسات و انتخابهای جداگانه دهند. داشتن فضا برای تجربههای متفاوت، برقراری روابط دوستانه جداگانه و تشویق هر کودک به دستیابی به اهداف شخصی، کلیدی برای بالندگی شخصیت مستقل است. حمایت از خواستههای فردی – حتی اگر منجر به جدایی موقت یا فاصله گرفتن دوقلوها از یکدیگر باشد – نه تنها آسیبی به رابطهشان نمیزند، بلکه باعث تقویت عزتنفس و سلامت روان هر یک میشود.
از سوی دیگر، مدرسه به عنوان دومین محیط مهم تربیتی، وظیفهای خطیر بر عهده دارد. معلمان باید از کلیشهسازی و برچسبزدن بر اساس شباهتهای ظاهری یا عملکرد تحصیلی پرهیز کنند و نقشها و مسئولیتهای متفاوتی به هر یک از دوقلوها بسپارند. اگر امکانپذیر باشد، قرار دادن دوقلوها در کلاسهای جداگانه یا سپردن پروژهها و فعالیتهای فردی، به رشد هویت مستقل آنها کمک قابل توجهی خواهد کرد. علاوه بر این، ارتباط مؤثر خانواده و مدرسه در رصد روند رشد فردیت هر دوقلو، از بروز رقابت ناسالم یا وابستگی افراطی پیشگیری میکند.
در نهایت، تقویت فردیت و هویت مستقل در دوقلوها صرفاً وظیفهای تربیتی نیست؛ نوعی سرمایهگذاری برای آینده آنهاست. خانواده و مدرسه اگر با همراهی و هماهنگی، بستری امن و حمایتی برای ابراز تفاوتها و شکوفایی ویژگیهای فردی دوقلوها فراهم کنند، نه تنها به سلامت روان آنان کمک میکنند، بلکه زمینهساز نسل آیندهای مستقل، توانمند و خلاق نیز خواهند بود.
به قلم: نسرین بابایی