ابوالحسن اقبال آذر نهفقط بهدلیل قدرت و وسعت صدایش، بلکه بهخاطر سبک منحصربهفردی که در آواز ایرانی پدید آورد، جایگاهی ویژه در تاریخ موسیقی دارد. او از تعزیهخوانی پا به عرصه موسیقی گذاشت و این پیشینه، ردّی روشن در شیوهی آوازی او بر جای گذاشت. در اجرای اقبال، طنین سوگ، حماسه و احساسات سوزان تعزیه در هم آمیخته و سبکی پدید آورده که در هیچ مکتب دیگری نظیر ندارد. از لحن پرکشش و غمانگیز او تا فوران شور و عاطفه در اوج آواز، همه و همه نشان از پیوند ریشهای میان تعزیه و موسیقی دستگاهی در کار او دارد.
همین ویژگی بعدها در آثار شاگردانش نیز ادامه یافت. هنرمندانی چون رضاقلی میرزاظلی، ملوک ضرابی، ابراهیم بوذری، صالح عظیمی و رامبد صدیف هر یک به نوعی از روح آن لحن و احساس بهرهمند شدند. آنان، هرچند در زمانههای گوناگون زیستند، اما میراث آوازی اقبال آذر را در شیوه خود زنده نگه داشتند.
اقبال آذر در سال ۱۲۹۳ با سفر به تفلیس برای ضبط صفحه، آواز ایرانی را به فراتر از مرزها رساند. استقبال مردم چنان بود که او را نهبار به صحنه بازگرداندند؛ و در نهایت، تمام درآمد کنسرت را به امور خیریه بخشید؛ نشانهای از روح والای او که همانقدر که صدا داشت، دل هم داشت.
از ضبطهای تاریخی او در تفلیس و تهران تا نوارهای خصوصیاش با بیگچهخانی و فرنام، هرجا که صدای اقبال طنینانداز شد، ردی از شکوه آواز ایرانی بر جای گذاشت.
امروز، بر سنگ آرامگاهش در گورستان قدیمی تبریز، نسیمی میوزد که هنوز بوی نغمههایش را در خود دارد. یادش گرامی، و راهش در جان هر آوازخوانی که از شور، سوز و صداقت آواز ایرانی میگوید، زنده است.
