با لقب «هیچکاک ایران» شناخته میشد، اما هرگز کپی هیچکس نبود. خاچیکیان، پیش از آنکه «سینمای ژانر» وارد واژگان منتقدان ایرانی شود، با نور و سایه، تعلیق و تدوین، جهانی تازه در قاب ساخت. او کارگردانی بود که تنها پشت دوربین نمیماند؛ در صحنهها هم بیصدا حضور داشت — گاهی در یک اتوبوس، گاهی در دل یک دادگاه.
فیلمهایی چون چهارراه حوادث، دلهره، ضربت و بعدها عقابها تنها نامهایی از آثار پرشماری هستند که او با آنها سینمای ایران را از کلیشههای ایستا بیرون کشید.
خاچیکیان در کنار کارگردانی، تدوین، نورپردازی و حتی انتخاب موسیقی فیلمهایش را نیز خود انجام میداد. وسواسش، امضایش شد. او اولین کسی بود که دکوپاژ دقیق را به سر صحنه آورد، اولین پیشپرده سینمای ایران را ساخت و نخستین کسی بود که فیلم جنایی را بهمعنای واقعیاش در ایران تجربه کرد.
دههها تلاش و نوآوری، حاصلش ۴۶ فیلم بلند بود، و تأثیری که هنوز از ذهن سینماگران و تماشاگران ایرانی پاک نشده. خاچیکیان در ۳۰ مهر ۱۳۸۰ چشم از جهان بست، اما بسیاری از قابهایی که او ساخت، هنوز نفس میکشند.