امروز سر راهم، در مسیر پیاده روی در میدان فهمیده، فریاد سراسیمه، هراسناک و بلند مردی متوجه خیابانم کرد: “مردم به دادم برسید ماشینم آتش گرفته”.
آری، شعله های آتش از چند جای ماشین چون ستونی سر به آسمان، زبانه می کشید. فورا دستپاچه شماره آتش نشانی را گرفتم و ماجرا را اطلاع دادم، اما تا مکالمه کوتاهم با متصدی پشت خط تمام شود، تنها در عرض چند ثانیه، مردم با شتاب ریختند و آتش را خاموش کردند.
اینک از منظر جامعه شناختی به موضوع می نگرم:
اگر ناظران این صحنه، دچار بی تفاوتی اجتماعی بودند، بی اعتنا رد می شدند، یا فقط چند ثانیه کوتاه درنگ می کردند، حادثه ای بزرگ اتفاق می افتاد؛ از انفجار اتومبیل گرفته تا آتش گرفتن راننده و حتی آسیب به اتومبیل ها و رهگذران دیگر …
و دریافتم چقدر گرانقدر و نجاتبخش است غیرت، احساس مسئولیت و همدلی اجتماعی که بی درنگ و با شتاب، دل ها، توان ها و همت ها را به سوی خیر، نیکی، یاری و نجات گسیل می دارد و چه دردناک می تواند باشد بی تفاوتی اجتماعی که اگر در یک جامعه دامن گسترد، چون آفتی حیات جمعی را تهدید می کند …
امروز در آزمایشگاه زنده جامعه، صحنه ای تحسین برانگیز از وفاق و همدلی را دیدم، اما آیا همه صحنه ها بدین منوال است؟
از صحنه این ماجرای خاص خارج می شوم. به موضوع بی تفاوتی اجتماعی نگاهی کلی و در سطح سایر ابعاد و عرصه ها می افکنم. متاسفانه شواهد تجربی نشانگر افزایش بیتفاوتی اجتماعی (به معنای بی اعتنایی به وظایف خود در قبال جامعه و مسئولیت اجتماعی) در دهه های اخیر است. این مسئله حکایتگر دردی بزرگ و آسیبی جدی است که جا دارد از دولتمردان گرفته تا متخصصین و عموم مردم در آن چاره اندیشی کنند …
به قلم: دکتر نرمینه معینیان