رانندگی فعالیتی صرفاً مکانیکی نیست، بلکه بازتابی پیچیده از وضعیت روانی، هیجانی و اجتماعی هر فرد به شمار میرود. در سالهای اخیر، کارشناسان حوزه سلامت و پلیس راهور همواره هشدار دادهاند که اختلالات روانی و عاطفی—از اضطراب و افسردگی گرفته تا خشم و خستگی ذهنی—نقش مهمی در بروز سوانح رانندگی دارند. شواهد آماری نیز این هشدارها را تأیید میکنند؛ براساس بررسیها، دستکم ۲۵ تا ۳۰ درصد تصادفات مرگبار، ریشه در اختلالات روانشناختی یا غفلت ناشی از آشفتگی ذهنی رانندگان دارد.
بیحوصلگی، استرس شغلی، تنشهای خانوادگی یا بحرانهای اقتصادی، همگی میتوانند کیفیت رانندگی را به شکل محسوسی کاهش دهند. رانندهای که عصبانی و بیتمرکز پشت فرمان مینشیند، نه تنها خودش را، بلکه جان دیگران را نیز به خطر میاندازد. تاثیر عدم تعادل روانی بر تصمیمگیریهای لحظهای و قدرت پیشبینی محیط، غیرقابل انکار است: سبقتهای ناگهانی، واکنشهای تهاجمی، بیتوجهی به علائم راهنمایی، یا حتی واکنش دیرهنگام در مواجهه با خطر، همه و همه میتوانند پیامد یک اختلال یا بحران عاطفی حلنشده باشند.
به ویژه، خشم جادهای و پرخاشگری حین رانندگی از جدیترین معضلات شهرهای بزرگ است. گزارشهای متعدد پلیس نشان میدهد که پیشگیری از رفتارهای پرخطر، بیش از آنکه وابسته به جریمه یا آموزش باشد، نیازمند تقویت تابآوری روانی و آموزش مهارتهای خودکنترلی است. خواب ناکافی، نشانههای بیانگیزگی و افسردگی، کاهش چشمگیر سرعت و دقت واکنش رانندگان را به همراه دارد و گاه منشأ تصادفهایی میشود که نه به نقص فنی، بلکه به آشفتگی ذهنی بازمیگردد.
برای ایمنتر کردن جادهها، توجه به سلامت روان باید همردیف با سرویس فنی خودرو جدی گرفته شود. توصیه روانشناسان این است که هنگام تجربه بحران روانی، اضطراب شدید یا خستگی عاطفی، حتیالمقدور از رانندگی خودداری کنیم. خواب کافی، تغذیه مناسب، صحبت درباره تنشها با نزدیکان و کسب آموزش کنترل خشم و مدیریت هیجان، نقش مهمی در پیشگیری از حوادث غیرقابل جبران دارند.
در نهایت، رانندگی مسئولانه تنها به رعایت قوانین محدود نمیشود. تعادل روانی و مدیریت هیجان، مهمترین ابزار حفاظت از جان خود و دیگران است. جادههای کشور بیش از هر چیز، به رانندگانی نیاز دارد که سلامت روان و آرامش خود را بخشی از مسئولیت اجتماعیشان بدانند. مدیریت هیجانها و تقویت آگاهی روانی پشت فرمان، نه فقط یک اقدام فردی، بلکه ضرورتی اجتماعی برای عبور ایمن از مسیرهای پرتلاطم زندگی است.
به قلم: زهرا پورآقا