نوشتن…
خواندن…
شعر…
بهانه خوبی است برای بیان حرفهایم، بروز احساساتم و نیز بهانه ای برای با شما حرف زدن.
وقتی مینویسم به اعماق ذهنم سفر میکنم. برای بیان آنچه که دلم میخواهد. برای آنچه که در دلم هست. آری نوشتن صدای رسای فلب پر سر و صدایم است.
رفیقم، همسفرم بیا و از صفحه صفحه نوشته هایم نسیم مهرم را و صداقت عشقم را با خود ببر و مهمان دلت کن. آنجا که عطر خوب مهربانی به مشام میرسد.
نترس!! تردید نکن!!… به فضای آشوبناک جملاتم نگاه نکن؛ کلماتش غزلهایی با احساس لطیف در چشمان خود پنهان دارد که با یک ریتم َساده خواهند رقصید.
قلب تپنده و صندوقچه احساسات کلماتم مملو از شور شکرگزاری است به درگاه باری تعالی….
بند بند جملاتم نور و روشنی میخواهند. نوشتن تنها تسکین روح و روانم میباشد.
آنگاه که مینویسم و زیر لب شعری زمزمه میکنم ابرو گشاده و گشاده دست میشوم. جمع میکنم افکار سیاه و منفی را، چون آسمان مال من است…
به قلم: سحر زارع