در سالهای اخیر، واژه «تجرد قطعی» بارها در رسانهها و تحلیلهای جمعیتی تکرار شده و به عنوان یک معضل اجتماعی تصویر شده است. این واژه در ذهن بسیاری تداعیگر فردی است که فرصت ازدواج و فرزندآوری را از دست داده و تا پایان عمر تنها خواهد ماند. اما پرسش اساسی این است که آیا چنین تعبیری در دنیای امروز همچنان معنا دارد؟
نخست آنکه، پیشرفتهای پزشکی و تغییر شیوههای باروری نشان داده است که ازدواج و فرزندآوری الزاماً محدود به سنین خاصی نیست. فریز تخمک، استفاده از تخمک یا اسپرم اهدایی و روشهای کمکباروری، امکان فرزنددار شدن را حتی در سنین بالاتر فراهم کرده است. بنابراین تصور قدیمی از «فرصت ازدواج در دوره باروری» عملاً از اعتبار افتاده است.
دوم، انتخابهای انسانی در طول زندگی سیال و پویاست. کسی که امروز تصمیم میگیرد مجرد بماند ممکن است فردا نظرش تغییر کند، همانگونه که یک ازدواج هم لزوماً تضمینکننده تداوم زندگی مشترک تا پایان عمر نیست. بنابراین تأکید بر «قطعی بودن» تجرد، نادیده گرفتن واقعیتهای متغیر زندگی است.
سوم، بسیاری از نگرانیهای مطرحشده درباره مجردها – مانند خرید کمتر، مصرف پایینتر یا کاهش مشارکت در اقتصاد – بیشتر مبتنی بر فرضیات کلیشهای است تا واقعیت. فرد مجرد الزاماً مصرفکننده ضعیفتری نیست؛ چهبسا به دلیل هزینههای کمتر، قدرت انتخاب بالاتر و سبک زندگی متنوعتری داشته باشد. مجردها هم خانه نیاز دارند، هم خدمات، هم کالا؛ و کیفیت مصرفشان میتواند حتی بالاتر از خانوادههای پرجمعیت باشد.
در نهایت، باید پذیرفت که ازدواج دیگر صرفاً برای فرزندآوری یا رفع نیاز جنسی تعریف نمیشود. روابط انسانی امروز طیف وسیعی از اشکال رسمی و غیررسمی را دربرمیگیرد؛ از ازدواج سفید تا شراکتهای عاطفی. بنابراین هرچقدر هم که آمارها تلاش کنند از «تجرد قطعی» به عنوان خطری برای جامعه یاد کنند، واقعیت این است که این نگرانیها بیشتر بازتاب همان ذهنیت سنتی است که روزگاری افراد «دیر ازدواج کرده» را با برچسبهایی چون «ترشیده» به حاشیه میراند.
جامعه زنده و پویاست، همانطور که انسان تغییر میکند. هیچ برچسبی نمیتواند آینده روابط انسانی را پیشبینی یا تعیین کند. اگر سیاستگذاران واقعاً نگران آیندهاند، بهتر است به جای بازتولید نگرانیهای سنتی، به رسمیت شناختن تنوع سبکهای زندگی و حمایت از کیفیت زیستن افراد، چه مجرد و چه متأهل را در دستور کار قرار دهند.
به قلم: پروین بابایی