شاید تنها وقوع حادثهای مانند قتل الهه حسین نژاد میتوانست مردم و مسئولین را بیدار کند که یک شرکت مسافرکشی باید حداقل استانداردها و مقررات لازم را برای جذب رانندگان خود اعمال کند. تاکسیهای اینترنتی نزدیک به یک دهه است که در کشور فعالیت دارند و روز به روز بر تعداد آنها افزوده میشود، اما کیفیت ارائه خدمات این تاکسیها مرتباً در حال افت بوده است. از خودروهای فرسوده گرفته، تا رانندگانی که به حداقل قیود و اصول رفتاری و اخلاقی پایبند نیستند، با ایجاد ترس و اضطراب، موجب سلب امنیت روانی مسافران شده و از طرفی با رانندگیهای پرخطر، سرعت غیرمجاز و … جان مسافرین را نیز به خطر میاندازند؛ مسافرانی که به امید یک سفر ارزانتر، تن به سفرهای درون شهری و گاه نیز بین شهری با این تاکسیها میدهند.
در حالی که در هر کاری و برای سادهترین مجوزها، فرد مورد نظر، ملزم به ارائه گواهی سوء پیشینه است، اما رانندگان اسنپ و تپسی در کنار خیابان ثبت نام میشوند و کسی بر نحوه گزینش و صلاحیتهای حداقلی آنها نظارتی ندارد. به همین جهت هر فردی با هر سبک ظاهر و یا رفتار در بین رانندگان این مجموعه دیده میشود. به عبارتی سیستمهای جذب و آموزش رانندگان در بسیاری از شرکتهای تاکسی اینترنتی، به اندازه کافی قوی و کارآمد نیستند. این امر موجب ورود رانندگان با سابقه نامناسب و یا فاقد آموزشهای لازم به این صنعت شده و خطر را برای مسافران افزایش میدهد.
اگرچه از قدیمالایام مسافرکشی به عنوان راهی برای کسب درآمد جنبی محسوب میشد، اما این تعداد به گستردگی رانندگان متفرقه امروزی نبودند و از سویی مسافران در قبال این دسته از رانندگان، رفتاری محتاطانهتر در پیش میگرفتند. اما امروزه مسافران به تصور اینکه یک سیستم نظرسنجی و امتیازدهی به عنوان ضمانتی برای نظارت بر رانندگان در برنامه اسنپ وجود دارد، با خیالی آسودهتر از این پلتفرم استفاده میکنند، غافل از اینکه وقتی رانندگان به این سهولت وارد این مجموعه میشوند، چه تضمینی برای ترتیب اثر دادن به نظرات مسافران وجود خواهد داشت.
حادثه تلخ و غمانگیز قتل الهه حسیننژاد، زنگ خطری بود برای بیداری جامعه و مسئولین در قبال مسائل ایمنی و کیفیت خدمات شرکتهای تاکسی اینترنتی. این مساله، نیازمند تدابیر فوری و جدی از سوی مسئولان و همچنین خود شرکتها برای ایجاد استانداردهای لازم در جذب رانندگان، نگهداری خودروها و کنترل کیفیت خدمات است تا بتوان از تکرار چنین حوادث تلخی جلوگیری نمود.
به قلم: پروین بابایی