گاهی جسته و گریخته به گوشمان میخورد که برخی نوجوانان در دورهمیهای صمیمی با همسالانشان، با زبانی آکنده از کلمات تحقیرآمیز یا رکیک شوخی میکنند یا سربهسر هم میگذارند، بدون اینکه از یکدیگر برنجند.
کمکم این میشود عادت آنها، جزئی از خردهفرهنگ زبانیشان و مثل نقل و نبات لقلقهی زبانشان.
تداول این ادبیات در بین آن گروههای خودی، مشکلی ایجاد نمیکند. خود را با آن سازگار میکنند و حتی به مثابه نمایشی و مسابقهای از ذوق، شوخطبعی، زیرکی و صمیمیت تلقی کرده، از آن لذت هم میبرند و مباهات میکنند.
اما وقتی این نوجوانان در دامان این ادبیات فحاشانه پرورده میشوند، کمکم آن را ملکهی ذهن کرده، در خارج از حوزهی گروه دوستان صمیمی نیز کم و بیش از همان طرز بیان استفاده میکنند و آن را با خود به سنین جوانی، میانسالی و… میکشانند.
بیشک، در خارج از حوزهی گروه خردهفرهنگی مذکور، این ادبیات معنای دیگری دارد و بوی غلیظ توهین، تحقیر و تمسخر از آن به مشام میرسد.
آن وقت است که نوجوان یا جوان در سایهی بدزبانی، به آسانی و به طرز ناخوادسته در دام مسائلی مانند درگیری فیزیکی، خشونت، رنجش، کینه، انتقام، تیره شدن روابط، طرد، افت تحصیلی و… میافتد.
و اگر نیک بکاویم، رد پای بسیاری از آسیبهای اجتماعی مانند گسیختگی روابط خانوادگی، دوستانه، تشنجات محیط کار، برخی جرایم و پرخاشگریها را در استفاده از ادبیات رکیک، فحاشانه و توهینآمیز مییابیم. همانطور که مولانا میگوید:
ای دهان تو چون دهانهی دوزخی
از لقمان حکیم نقل است که روزی خواجهاش از او بهترین غذا را میخواهد، او خوراک زبان را تهیه میبیند و روزی دیگر بدترین غذا را طلب میکند و او باز خوراک زبان میآورد.
خواجه در شگفت میماند که چگونه زبان هم بهترین است و هم بدترین.
لقمان پاسخ میدهد که زبان هم میتواند لطف و محبت و مودت آورد و هم فتنهانگیزد و شرارت افزاید.
خداوند در سورهی مبارکه بقره در ضمن آیهی ۸۳ توصیه میکند که:
«وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا …؛ با مردم با خوشزبانی سخن گویید.»
لذا والدین و نظام آموزشی باید این امر را جدی گرفته، گفتار نیکو و مراقبت از گفتار را بهعنوان یک مهارت اساسی به فرزندان بیاموزند.
به قلم: دکتر نرمینه معینیان