درست در روزی که بزرگداشت مقام مادر، نماد فداکاری و صبر است، باید نگاه ویژهای داشت به زنانی در تبریز که هر روز، در خط مقدم اطلاعرسانی، همزمان نقش مادر، همسر و یک نیروی میدانی خستگیناپذیر را ایفا میکنند: خبرنگاران و عکاسان بانوی رسانههای استان.
این بانوان تنها پشت میزهای تحریریه نمینشینند؛ شجاعت، تعهد و حرفهمندیشان آنها را به قلب تپندهی شهر و حتی مناطق دورافتاده میکشاند. در هوای آلودهی زمستان و گرمای طاقتفرسای تابستان، با دوربین و ضبطصوت در دست، در میادین حاضرند. از حادثههای شهری گرفته تا پیگیری مشکلات حاشیهنشینان و روستاهای دور، آنها روایتگر صداهاییاند که بسیاری مواقع شنیده نمیشود.
ساعات کار نامشخص، تلاش بیوقفه
واقعیت تلخ این است که کار خبرنگاری برای بسیاری از این زنان هیچ مرز مشخصی ندارد. آنها باید شبانهروزی آماده باشند؛ برای رصد اخبار، نوشتن گزارش، تحلیل اتفاقات، و سفرهای ناگهانی و غیرمنتظره. در کنار این حجم کار، اغلب امنیت شغلی ثابت ندارند و ناچارند در چند رسانه بهطور همزمان فعالیت کنند تا حداقلهای زندگی را تأمین کنند. درآمدشان معمولاً کمتر از حداقل وزارت کار است، بسیاری از آنها بیمه ندارند، و با وجود بار سنگین کار، بهسختی امرار معاش میکنند.
تضاد دردناک: فداکاری عظیم در برابر قدردانی اندک
این حجم از فداکاری و سختکوشی، در تضادی آشکار با نبود ساختارهای حمایتی مؤثر است. با وجود آمار قابل توجه عضویت بانوان در تشکلهای صنفی، این نهادها هنوز نتوانستهاند سه رکن اساسی را برای خبرنگاران زن تضمین کنند:
امنیت شغلی پایدار، پوشش بیمهای واقعی و قابل اتکا، و پاسخگویی شفاف مدیران رسانهها.
متأسفانه حتی در سادهترین موارد نیز تبعیض دیده میشود. حضور مادرانی که ناچارند با کودک خردسال در نشستهای خبری شرکت کنند، گاه با نگاههای انتقادی یا اعتراض برخی همکاران مواجه میشود؛ فشاری مضاعف بر زنانی که فقط میخواهند وظیفه حرفهایشان را انجام دهند.
روز زن؛ فرصتی برای تعهدی جدی
به مناسبت روز زن، وظیفه داریم حمایت از این بانوان پرتلاش را از سطح تبریکهای کلامی به تعهدی عملی تبدیل کنیم. تعهدی برای ایجاد امنیت شغلی، بیمه پایدار، و حفظ کرامت انسانی کسانی که هر روز با قلم، دوربین و صدای خود، دردها و زیباییهای این شهر را روایت میکنند. زنانی که صدای دیگراناند، خود نیز سزاوار شنیدهشدن و حمایت جدیاند.
به قلم: معصومه شکوهی
