اعتماد پایه و ستون اصلی هر رابطه است؛ چیزی که همه چیز روی آن بنا میشود و نبودنش باعث فروپاشی میشود. اعتماد تنها به معنای باور به صداقت طرف مقابل نیست، بلکه باور به نیتِ خوب اوست، حتی وقتی همه چیز واضح نیست. وقتی کسی را باور داری، میدانی که او مراقب رابطه است، نیتش خیر است و هر کاری که میکند، در نهایت برای حفظ ارتباط است. اعتماد یعنی میتوانی کنار طرفت باشی بدون ترس از خیانت یا آسیب، و حتی اگر چیزی پنهان شود، میتوانی فرض کنی که دلیلش محافظت از تو یا رابطه است.
اعتماد رابطهای مستقیم با عناصر دیگر دارد: صداقت، ثبات رفتاری، احترام، مسئولیتپذیری، شفافیت احساسی، حمایت و توانایی بخشش. همه اینها، وقتی با هم باشند، ستون اعتماد را محکم میکنند و رابطه را پایدار میسازند. فردی که نگران شکستن اعتماد است، در واقع به رابطه اهمیت میدهد و مراقب آن است.
ماهیت اعتماد فراتر از احساس است؛ آن چیزی است که امنیت و آرامش میآورد، ترس از دست دادن را کاهش میدهد و امکان رشد و عمق بیشتری در رابطه را فراهم میکند. بدون اعتماد، هیچ رابطهای نمیتواند طولانی مدت و سالم باشد؛ حتی نزدیکترین افراد هم بدون آن نمیتوانند امنیت واقعی ایجاد کنند.
اعتماد، ستون نامرئی است که تمام روابط انسانی را سرپا نگه میدارد. وقتی هست، همه ارزشهای دیگر میتوانند شکوفا شوند؛ وقتی نیست، حتی محبت و عشق هم شکننده و ناپایدار میشوند.
به قلم: پروین بابایی
