این کتاب در سال ۱۳۸۸ توسط انتشارات ستوده در تبریز انتشار یافته و به عنوان برگزیده کتاب سال تبریز، مقام اول را در موضوع پژوهش کسب نمود.
علاوه بر این، سه کتاب دیگر نیز از دکتر معینیان منتشر گردیده است که عبارتند از:
ـ آلودگی صوتی/ (۱۳۹۰)
ـ فرهنگ واژگان ترکی ـ مغولی در ادبیات فارسی (با همکاری دکتر صمد صباغ و شبنم جلیلی منجیلی/ ۱۳۹۸)
ـ موسیقیدرمانی (نشر موغام)
کتاب مذکور با تاکید بر اهمیت زبان و حفظ تنوع زبانی، هدفی میان رشته ای را دنبال میکند و به پیوند میان زبان از یک سو و عواملی مانند تفکر، فرهنگ، سیاست، جهانی شدن، زندگی اجتماعی، سلسله مراتب اجتماعی، نابرابریهای جنسیتی، رفتارهای جنایی، روابط بینالملل و… از سوی دیگر میپردازد. مطالب کتاب حاضر مجموعاً در شش بخش تنظیم و ارائه گردیده است.
دکتر معینیان در مقدمه کتاب، در خصوص موضوع مبنایی این نگاشته، چنین توضیح میدهد: «زبانشناسی انسانشناختی، دانشی میان رشته است که زبان را به عنوان پدیدهای زیستی، اجتماعی و فرهنگی، مورد مطالعه قرار میدهد…». (مقدمه)
نویسنده بخش نخست کتاب را به موضوع «زبان و زبانشناسی» اختصاص داده، و در آن به تعریف زبان، نقش و اهمیت زبان، زبان به عنوان وسیلهی ارتباط، بیان عواطف، اندیشه و انتقال فرهنگ میپردازد و به پرسش زبانشناسی چیست پاسخ داده، به شاخههایی از زبانشناسی مانند روانشناسی زبان، جامعهشناسی زبان، زبانشناسی نظری، زبانشناسی توصیفی، و زبانشناسی تاریخی، ورود میکند. (ص۱۴) و به گسترش شاخههای میان رشتهای بیشتر در دهههای اخیر اشاره مینماید.
دومین بخش کتاب به موضوع «زبان انسان و حیوانات» مربوط است و در آن از «زبان جانوری»، «تعلیم زبان انسانی به حیوانات»، «آناتومی و فیزیولوژی گفتار»، «ویژگیهای زبان انسانی و تفاوت آن با زبان حیوانات» و «منشاء زبان» بحث میشود. نویسنده اشاره میکند به اینکه در مورد منشاء زبان نظریههای مختلفی ارائه شده است که در میان آنها همانطور که گوردون چایلد معتقد است، عنصر قراردادی بودن زبان، غالب است.
نویسنده در سومین بخش کتاب، به مسئله «نابودی زبانها و اهمیت حفظ تنوع زبانی» میپردازد. وی زوال زبانها را مشابه زوال انواع موجودات زنده میداند که بازگشتپذیر نبوده و تاًثیراتی سوء بر فرهنگها مینهد. اما با وجود اینکه مراقبت از «زبانهای بومی» به همان اندازهی مراقبت از «زیستبومهای طبیعی»، ضروری و مهم میباشد؛ این اَمر عملاً توجه شایستهای را به خود جلب نکرده است.
نویسنده به نقل از شماره ۳۵۲ مجله پیام یونسکو آورده است. «از زمانهای بسیار دور، زبانها به دنیا آمدهاند، زیستهاند و همراه با جوامع پدید آورنده خود از میان رفتهاند. اما امروزه با سرعتی بیسابقه درحال مرگاند. اکثریت زبانهای زنده دنیا، ممکن است بر اثر آنچه «جنگ زبان» نامیده شده است، در آیندهای نزدیک و قابل پیشبینی محو شوند. … اکنون در جهان، هر سال ده زبان خاموش میشود که این در تاریخ اَمری بیسابقه است.» (ص۱۰۱)
بنابه پیشبینی زبانشناسان، اینک ۲۵۰۰ زبان به طور سریع در معرض زوال قرار دارند.
دکتر معینیان سپس به طور نسبتاً مبسوط به بحث «عوامل مؤثر بر نابودی زبانها» میپردازد؛ عوامل گوناگون کوچک و بزرگی که دارای ابعاد جغرافیایی، روانشناختی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بوده، و حتی ممکن است تا حدودی واجد جنبههای شخصی و خرد به نظر رسند. ایشان در قسمت «نتیجهگیری» این مبحث، به طور فشرده بر سه دسته عوامل تأکید میورزد، و چنین مینویسد: «مرگ زبانها، به عبارت دیگر، کاهش تنوع زبانی، اَمری به غایت پیچیده بوده و عوامل عدیدهای در ایجاد و تسریع و تشدید آن دخیلند. مهمترین این عوامل بینش حاکم بر اذهان مردم است؛ چه بینش خود کاربران و گویشوران، …. و چه بینش عمومی شیفته دهکده جهانی که صلح و وحدت و توسعه را در مدینه فاضله یک رنگی، یک زبانگی و تک فرهنگی جستجو میکند./ گروهی دیگر از عوامل به سیاست آن دسته از حکومتهای ملّی باز میگردد که نمیخواهند یا نمیتوانند به ارکان اساسی دموکراسی و حقوق بشر یعنی حق اقوام و اقلیتها برای حفظ و شکوفایی زبان و فرهنگ و هویت خود، وفادار بمانند ./ و دسته سوم از عوامل را میتوان در زمره شرایط رقابت زبانها و فرهنگها در عرصه بینالمللی، در فضای جهانی شدن و تحت تاًثیرات سلطهطلبیهای اقتصادی، فرهنگی مراکز اقتدار جهانی برشمرد. به این ترتیب کاهش این آسیب جهانی بزرگ فرهنگی یعنی نابودی زبانها، نیازمند عزم و آگاهی مردم بومی، تغییر خط مشی دولتهای ملّی و ساختار روابط بینالمللی بوده و چالشهای مشترک و متحد خودآگاهان فرهنگی را میطلبد.» (ص۱۵۳)
نویسنده در مبحث بعدی این بخش، به «اهمیت حفظ زبانها» پرداخته و سپس در آخرین بحث، موضوع «زبانهای معیار و تحقیر زبانهای بومی» را به عنوان یک آسیب اجتماعی، فرهنگی، مورد توجه قرار میدهد.
به زعم وی، مرگ زبانهای مختلف به منزلهی مرگ فرهنگهای گوناگون است، و این اَمر توازن زندگی اجتماعی و همچنین توازن زیست محیطی را در حیطه فرهنگ به هم میزند. اگر توسعه و تکامل فرهنگهای گوناگون را مهم بدانیم، آنگاه باید گفت زبان نیز در این میان نقشی حیاتی مییابد چرا که فرهنگها عمدتاً به واسطه زبان ـ گفتاری یا نوشتاری ـ شکوفا و منتقل میشوند.» (ص۱۶۷)
چهارمین بخش کتاب به موضوع «زبان، فرهنگ و جامعه» اختصاص دارد؛ که در آن به ارتباط «زبان و فرهنگ»، «زبان و رفتار جنایی»، «زبان و جنسیت»، «زبان و موقعیت اجتماعی»، پرداخته شده، و همچنین بحث «زبان به عنوان سمبل و حافظ هویت مشترک اجتماعی» مورد توجه و تاًمل قرار میگیرد.
نویسنده در مورد تاًثیر زبان بر فرهنگ چنین مینویسد: «شاید زبان بیشتر از آنکه منعکس کننده فراگردهای فرهنگی باشد، قالب دهنده این فراگردهاست. … جهان واقعی تا حد زیادی بر پایه عادتهای زبانی هر گروهی، ناآگاهانه بنا شده است. هیچ دو زبانی را نمیتوان یافت که چندان شبیه هم باشند که تصور شود هر دو، یک واقعیت اجتماعی را بازتاب میکنند.» (ص۱۹۳)
در این مورد، از نظریه نسبیت زبانی سخن میرود. این نظریه که از طرف ادوارد ساپیر و بنیامین ورف، پایهگذاری شد؛ مدعی است که هر کس جهان را از دریچهی زبان خود میبیند و لذا زبانهای گوناگون، هر یک چشماندازی متنوع را در پیش روی ما مینهند.
در این امر تلویحاً، اهمیت حفظ تنوع زبانی نهفته است، چرا که اگر نظریه نسبیت زبانی را بپذیریم هر زبان را میتوان تفسیری موقت از جهانی چندان پیچیده دانست که تنها امید برای درک آن، برخورد از دیدگاههای متفاوت است.
در بخش زبان و رفتار جنایی، نویسنده با اتکا به نظریه برنشتاین، توضیح میدهد که چگونه حداقل بخشی از رفتارهای جنایی، با ضعف و عدم تسلط زبانی مجرمین، مرتبط است.
در بحث زبان و جنسیت، به نابرابریهای جنسیتی «زبان بنیاد» میان دو جنس اشاره میشود و در بحث «زبان حافظ هویت مشترک» به کارکرد هویت بخشی زبان در بین گروههای اجتماعی پرداخته میشود.
در پنجمین بخش کتاب، موضوعِ «زبان و ارتباط اجتماعی» مورد بررسی قرار میگیرد که به دو مبحث «زبان میانجی»، «خط و سایر وسایل ارتباطی» اختصاص دارد.
در ابتدای فصل آمده است: «هرگاه دو فرد یا دو گروه به زبان مادری یکدیگر آشنایی نداشته باشند و برای ایجاد ارتباط از زبان سومی استفاده کنند، آن زبان در حکم یک زبان میانجی خواهد بود. … یکی از مهمترین عوامل پیدایش زبان میانجی، وجود جوامع چند زبانه است که در آنها زبان رسمی کشور، حکم زبان میانجی را پیدا میکند. [مثل زبان فارسی در ایران]. … زبان میانجی، همچنین به عنوان وسیله ارتباطی میان ملتها و جوامعی با زبانهای متفاوت، به کار برده میشود.» (ص۲۶۵ـ۲۶۶)
نویسنده سپس به انواعی از این زبانها اشاره میکند، همچنین به زبانهای مصنوعی نیز توجه دارد. انگیزه اختراع این گونه زبانها، ساختن زبانی است جهت ارتباطات بینالمللی که در عین حال به هیچ ملت خاصی نیز تعلق نداشته باشد و نتواند موجب تحریک و مخالفت کسی گردد.
اما از دید نویسنده، محدودیتهایی نیز در این رابطه وجود دارد. «وقتی که به موضوع تلاش برای یافتن یک زبان بینالمللی مصنوعی به طور کلی نگاه میکنیم، در درجه اول به یک نکته برمیخوریم: اشتیاق برای سهولت در یادگیری؛ اما سهولت در یادگیری، چیزی است که آن را فقط به قیمت فقر صورت و معنی زبان میتوان به دست آورد. … درواقع آنچه را، شما از نظر سادگی به دست میآورید، در راه غنا و دقت بیان از دست میدهید.» (ص۲۷۹ـ۲۸۰)
حقیقت این است که یک زبان مصنوعی، قدرت ارتباطی زبان واقعی زنده را فاقد است.
در انتقال مفاهیم زبانی، از خط و سایر وسایل ارتباطی نیز استفاده میگردد. خط در واقع اختراعی است عظیم و بسیار بااهمیت در تاریخ بشر که امکان دستیابی به نظام نوشتاری را، علاوه بر گفتار، برای انسانها فراهم ساخته و بدین طریق به دستاوردهای قابل توجه در تحولات فرهنگی جوامع منجر میگردد.
نویسنده در این قسمت به انواع خطها و شیوههای مختلف نوشتاری اشاره میکند که خط الفبایی و تصویرنگاری، فقط دو نمونه از آنها به شمار میآید. علاوه بر این، قابل ذکر است که اشیاء و نقشها نیز به عنوان ابزارهایی برای انتقال اندیشه انسانها به کار گرفته شدهاند؛ و این تجربهای است که از سپیدهدم حیات بشر در روی زمین آغاز میگردد.
در زمان حال نیز استفاده از زبان تصویری جای قابل توجهی دارد. در جوامع مدرن هم اکنون استفادههای گوناگون از آن صورت میگیرد. علایم رانندگی و تابلوهای نصب شده در جادهها و خیابانها، استفاده از تصاویر و نمادها در بازرگانی و تجارت جهانی، اعلام وضعیت هوا و پیشبینی آن، همچنین نشانههای دیگری به منزله علائم ایمنی، مهندسی، علمی، پزشکی، دارویی و رایانهای، همه دال بر فعال بودن خط تصویری در جوامع مدرن در حال حاضر میباشد.
به زعم نویسنده «همراه با کاهش اهمیت نسبی نوشتار به دلیل توسعه تکنولوژی جدید، خط تصویری میرود تا به گونه مطلوبی از ابزار ارتباط مبدّل شود.» (ص۳۳۸)
در ششمین و آخرین بخش کتاب، نویسنده به موضوع پژوهش و نحوهی «جمعآوری گویشهای محلی» میپردازد. این امر به دانش زبانشناسی عملی مربوط میشود که یکی از شاخههای زبانشناسی است. در این حوزه، پژوهشگر به طور مستقیمتر و در تماس با مردمی که به یک زبان سخن میگویند، به کسب اطلاعات زبانی و بررسی پدیدههای زبانی دست میزند؛ و میتواند به واسطه تماس مستقیم با گویشوران، موفق به شناخت نظام آوایی و واجهای زبان مورد بررسی گردد و زبانهای مختلف را بر اساس نوع آواها و واجها در دستههای مختلف جای دهد.
با توجه به گستره مقولهها و موضوعاتی که مورد عنایت نویسنده قرار گرفته، به نظر میرسد این کتاب مجموعهای نسبتاً وسیع از اطلاعات علمی در حوزه «زبان» را، در زمینه ارتباط میان زبانشناسی و انسانشناسی، در اختیار خوانندگان علاقمند قرار میدهد، و میتواند چشماندازی قابل توجه از حوزهای میان رشتهای را در برابرشان بگشاید.
به قلم: میترا رهنمایان، کارشناس ارشد جامعهشناسی
این کتاب به قیمت ۲۵۰ هزار تومان در کتابفروشی دهخدا واقع در خیابان طالقانی، و دفتر نشریه پیام آذربایجان واقع درچایکنار، جنب زیرگذر منصور، موجود میباشد.