خانوادههایی که در فضای عمومی پارک مینشینند، بر روی چمنها بساط پهن میکنند (با صرفنظر از استثنائات)، معمولاً افرادی به لحاظ اجتماعی سالماند. خانوادههایی که توانستهاند اعضای خود و بعضاً فامیل و دوستان را گرد هم آورند و به تنفس هوایی آزاد، نشستن بر روی چمنی سبز، در جوار درختی استوار قانع باشند و غالباً بدون داشتن باغ و ویلاهای شخصی، در کنار عزیزانشان دم را غنیمت شمرده، از حیات لذت ببرند.
این رویکرد (به تعبیر اریک فروم) یادآور منش «بودن» در برابر «داشتن» است. یعنی شهروند عزیز از حضوری آزاد و رها در دامان طبیعت لذت میبرد، بدون اینکه قبالهی آن را به نام او کرده باشد. و این منشی به غایت قابل تحسین است؛ منشی که بودن در لحظه را لذتبخش میکند و آن را از اغوای تصرف میرهاند.
وقتی افراد خانواده، فامیل، دوستان و همراهان در فضای روحنواز یک پارک دور هم مینشینند، بستری خوشایند برای تقویت همبستگی اجتماعی فراهم میشود. این نیز، در زمانهای که دوریگزینیها و فردگراییها روز به روز بیشتر شده و تهدیدمان میکند، ستودنی است.
لذا بایسته است که خود مردم و سازمانهای دولتی این انتخاب را قدر بنهند و شرایط رفاهی، بهداشتی، امنیتی و زیباشناختی لازم برای آسایش و استراحت مردم در پارکها را فراهم کنند.
اما قطع شدن برق پارکها، یکی از عواملی است که مردم را دلتنگ میکند، بساطشان را در ظلمت فرو میبرد و مراقبت از کودکان را دشوار میسازد…
به قلم: دکتر نرمینه معینیان