اگر در هر ساعت از شبانهروز گذرتان به خیابانهای تبریز بیفتد، بعید است صدای ممتد موتورسیکلتها و عبور پرسرعتشان از کنار خودروها و عابران، توجهتان را جلب نکند. تصویر خیابانهای شهر در سالهای اخیر تغییر کرده است؛ خیابانی که روزگاری عرصهای برای پیادهروی آرام و تردد خودروها بود، اکنون به میدان حرکت بیوقفه و گاه پرخطر موتورهایی تبدیل شده که بهجای انتخاب مسیر قانونی، میانبرهای خطرناک را برمیگزینند.
پیادهروهایی که باید مأمن عابران باشند، در بسیاری از نقاط شهر به جولانگاه موتورها بدل شدهاند. زنان و کودکان در حالی قدم میزنند که هر لحظه بیم آن دارند صدای بوق یا ویراژ موتوری از پشت سر، آرامششان را بر هم زند. این ترس نامرئی، چهره شهر را غبارآلود کرده است؛ ترسی که در حرفهای شهروندان تبریزی بارها تکرار میشود.
از سوی دیگر، رانندگان خودروها نیز از بینظمی و قانونگریزی برخی موتورسواران به ستوه آمدهاند. سبقتهای ناگهانی، ورود به خطوط ویژه، و حرکت خلاف جهت، نهتنها ترافیک را بر هم میریزد، بلکه جان سرنشینان خودروها را نیز در معرض خطر قرار میدهد. در این میان، مغازهداران مرکز شهر نیز از صدای اگزوز و ازدحام موتورها در پیادهراهها گلایه دارند.
با این حال، موتورسواران هم دلیل خود را دارند؛ آنها میگویند در ترافیک سنگین تبریز، اگر به مسیرهای غیرمجاز پناه نبرند، نان شبشان در خطر میافتد. بیشتر آنها کارگرانی هستند که با موتورسیکلت خرج خانه و کرایه خانهشان را تأمین میکنند و معتقدند «بیقانونی» انتخابشان نیست، بلکه اجبار شرایط است.
این تضاد آشکار میان نگاه شهروندان و موتورسواران، پرسشی جدی را پیش میکشد: آیا موتورسیکلت در تبریز ناجی ترافیک است یا تهدیدی برای امنیت خیابانها؟
پیادهروهای ناامن؛ نگرانی مادران
سمیه احمدی، مادر ۳۵ سالهای که دخترش را از مدرسه به خانه میبرد، میگوید: «بارها در پیادهرو صدای بوق موتور از پشت سرم درآمده. یک بار موتوری آنقدر نزدیک رد شد که کیفم به فرمانش خورد. از آن روز جرئت نمیکنم آرام راه بروم. پیادهرو جایی برای آرامش خانوادههاست، اما حالا به کابوس تبدیل شده است.»
او با چشمانی پر از نگرانی ادامه میدهد: «وقتی فرزندم را به خیابان میبرم، بیشتر از ماشینها از موتورها میترسم. ماشینها دستکم در خیابان میمانند، اما موتور هر لحظه میتواند از هر طرف ظاهر شود.»
اعتراض رانندگان خودرو؛ قانون برای چه کسی است؟
محمدرضا قاسمی، راننده تاکسی باسابقه، پشت فرمان در خیابان امام خمینی(ره)، گلایههایش را چنین بیان میکند: «ما رانندهها اگر یک خطا کنیم، پلیس سریع جریمه میکند. اما موتورهایی که هر روز از مسیر خلاف و خط ویژه میروند، خیلی وقتها راحت رها میشوند. این بیعدالتی است.»
او دستش را روی بوق میگذارد و با صدایی بلندتر میافزاید: «بارها پیش آمده موتوری از جلوی ماشینم رد شده و مجبور شدم ترمز ناگهانی بگیرم. جان مسافرانم در خطر است، ولی انگار کسی جدی نمیگیرد.»
بازار زیر سایه ویراژها
ابراهیم نصیری، مغازهدار خیابان تربیت تبریز، از مشکلات پیادهراهها میگوید: «موتورها مدام از وسط جمعیت رد میشوند. مشتریهای من بارها با ترس بچهشان را کنار کشیدهاند. اینجا پیادهراه است، نه خیابان. چرا باید امنیت خریداران به خطر بیفتد؟»
او با لحنی گلایهآمیز ادامه میدهد: «صدای اگزوز موتورها وسط صحبت ما میپیچد. مشتری حوصلهاش سر میرود و میرود. این وضعیت به بازار و کسبوکار هم آسیب زده است.»
روایت پیک موتوری؛ لقمه نان یا جریمه؟
رضا مرادی، پیک موتوری ۲۷ ساله، در حالی که کلاه ایمنیاش را در دست گرفته نیز توضیح میدهد: «ما از سر ناچاری خلاف میرویم. ترافیک تبریز بعضی وقتها آنقدر سنگین است که اگر مسیر میانبر نزنیم، سفارش مشتری دیر میرسد. آخر ماه باید خرج خانه بدهم. این کار انتخاب من نیست، اجبار است.»
او کمی مکث کرده و میافزاید: «اگر مسیر ویژه موتور باشد یا حمایت درستی از ما شود، چرا باید خلاف کنیم؟ ما دنبال روزی حلال هستیم، نه دردسر.»
نگاه کارشناسی؛ اگر موتورسواران از خودرو شخصی استفاده کنند، شهر قفل میکند!
سعید برجسته، رئیس هیئت مدیره اتحادیه دوچرخه موتورسیکلت نیز در این خصوص به روزنامه پیام آذربایجان میگوید: «تجربیات بنده در طول مدت ۲۰ سال فروش موتورسیکلت را اینگونه میتوان توضیح داد که بله مردم حق دارند که شاکی باشند.»
وی ادامه میدهد: «در گذشته مردم به آرامش و زندگی با آسایش در شهر عادت کرده بودند، اما اکنون زمان فرق کرده و تبریز به کلانشهر تبدیل شده و رفته رفته ترافیک خودروها، معضل جای پارک و آلودگی هوا افزایش مییابد.»
او همچنین خاطرنشان میکند: «از مزایای موتورسیکلت میتوان به کاهش مصرف سوخت، کاهش آلایندگی محیط زیست و رفع معضل جای پارک و کاهش ترافیک اشاره کرد.»
برجسته تأکید کرد: «بر فرض مثال این همه موتور که به سمت نقاط مختلف شهر در حال تردد هستند، اگر از خودرو استفاده کنند، چه آیندهای پیش خواهد آمد؟ صد در صد شهر قفل خواهد شد!»
ضرورت تصمیمگیری قاطع برای آینده تبریز
تبریز امروز در برابر یک دوراهی قرار گرفته است؛ از یکسو موتورسیکلتها بهعنوان ناجی ترافیک شناخته میشوند و از سوی دیگر، بیقانونی و خطرات ناشی از آنها، آرامش شهر را میبلعد. واقعیت این است که بدون آموزش، نظارت و برنامهریزی جامع، هیچ وسیلهای اگر بخشی از مشکل را حل کند، به راهحل پایدار تبدیل نخواهد شد.
برای برونرفت از این وضعیت و تضمین امنیت و آسایش شهروندان، اتخاذ تصمیمی شجاعانه و چندوجهی ضروری است. این تصمیم باید شامل موارد زیر باشد:
آموزش و فرهنگسازی: برنامههای آموزشی گسترده برای موتورسواران، رانندگان و عابران، بهمنظور ارتقای فرهنگ ترافیک و احترام به حقوق یکدیگر.
نظارت و اجرای قاطع قانون: افزایش نظارت پلیس و برخورد جدی با تخلفات، بهویژه تردد در پیادهروها و مسیرهای ممنوعه.
زیرساختهای شهری: بررسی امکان ایجاد مسیرهای ویژه برای موتورسیکلتها در نقاط پرتردد، بهویژه برای پیکهای موتوری که نقش مهمی در اقتصاد شهر دارند.
حمایت از موتورسواران قانونمند: ارائه تسهیلات یا مشوقهایی برای موتورسوارانی که به قوانین احترام میگذارند، تا بار اقتصادی ناشی از محدودیتها برای آنها کمتر شود.
تنها با برنامهریزی هدفمند و همکاری تمامی ارگانهای ذیربط و مشارکت شهروندان است که میتوان دوباره در پیادهروهای تبریز با آرامش قدم زد و خیابانها را نه میدان رقابت و اضطراب، بلکه مسیری امن و پویا برای زندگی دانست. این گامها نهتنها امنیت را بازمیگرداند، بلکه به بهبود کیفیت زندگی در تبریز کمک شایانی خواهد کرد.
گزارش از: اسرا درویشی