در میانه دهه هفتاد، ادبیات داستانی ایران شاهد حضور نویسندگانی بود که هر یک با زبان و تجربهای تازه، صدای متفاوتی به ادبیات معاصر افزودند. یکی از چهرههای شاخص این دوره، بهناز علیپور گسگری است؛ متولد بیست و هشتم شهریور هزار و سیصد و چهل و هفت در رودسر. نویسندهای که با تمرکز بر فرم و محتوا، جایگاه خود را در ادبیات تثبیت کرده و زبان خاص خود را شکل داده است.
فعالیت نویسندگی را از سال هزار و سیصد و هفتاد و چهار آغاز کرد و در طول این مسیر با چهرههایی چون شهریار مندنیپور، حسین آبکنار، صفدر تقیزاده و جعفر شعار همکاری داشته است. نخستین مجموعه داستان او با عنوان «بگذریم…» در سال هزار و سیصد و هشتاد و سه توسط نشر چشمه منتشر شد و با استقبال گسترده جامعه ادبی روبهرو شد. این اثر برنده جایزه مهرگان ادب، جایزه یلدا و جایزه پروین اعتصامی شد و در فهرست نامزدهای نهایی جایزه گلشیری نیز قرار گرفت.
پنج سال بعد، مجموعه دوم او با عنوان «بماند…» منتشر شد و بار دیگر توجه داوران و منتقدان را جلب کرد. این کتاب نیز موفق به دریافت جایزه مهرگان ادب شد و در میان آثار برگزیده جوایزی چون گلشیری و غنیپور قرار گرفت. روایتهای کوتاه او اغلب بر موقعیتهای انسانی، روابط ناپایدار و درونیات شخصیتها تمرکز دارد و از منظر زبان و ساختار، نگاهی سنجیده و گاه تجربی را دنبال میکند.
اما فعالیتهای علیپور گسگری فقط به داستان کوتاه محدود نمانده است. رمان نوجوان «راز کیمیا و افسانه مهر و ماه» در سال هزار و سیصد و هشتاد و نه توسط نشر ویدا منتشر شد و در جوایزی چون لاکپشت پرنده و شورای کتاب کودک مورد توجه قرار گرفت. اقتباس ادبی «هشت بهشت» نیز که بازخوانی منظومه امیرخسرو دهلوی برای نوجوانان است، در همین دوره منتشر شد.
در کنار نوشتن داستان، پژوهشهای ادبی از دیگر وجوه فعالیت او به شمار میآید. کتابهایی چون «زن در رمان فارسی از انقلاب مشروطه تا انقلاب پنجاه و هفت» و «معرفی و بررسی آثار داستانی و نمایشی از هزار و سیصد تا هزار و سیصد و ده» نشان میدهد که نگاه او به ادبیات، تحلیلی و تاریخی نیز هست. در این آثار، او به بررسی نقش زنان، فرمهای روایی و تحولات اجتماعی ـ ادبی پرداخته است.
او همچنین به آموزش نویسندگی خلاق در دانشگاه و مراکز آموزشی پرداخته و بیش از صد مقاله علمی، پژوهشی و مروری در نشریات مختلف منتشر کرده است. داوری جوایز ادبی در داخل و خارج از کشور نیز بخشی از کارنامه حرفهای اوست.
در سال هزار و سیصد و نود و چهار، رمان «جا ماندیم…» توسط نشر چشمه منتشر شد. اثری که بار دیگر نگاه دقیق و انسانی نویسنده به روایت را به نمایش گذاشت و با زبانی موجز، اما تاثیرگذار، وجوه پنهان روابط انسانی را کاوید.
بهناز علیپور گسگری از آن دست نویسندگانی است که بینیاز از جنجال و تبلیغات، راه خود را با پشتکار، تامل و دقت طی کرده است. آثار او بازتاب صدایی است که به جای فریاد، زمزمهای پر معنا در گوش ادبیات امروز ایران دارد. روز تولدش فرصتی است برای بازخوانی داستانهایی که از «بگذریم…» تا «جا ماندیم…»، تصویری از زنان، انسانها و روایتهای خاکستری این روزگار به ما میدهد.