خشونت علیه سالمندان ریشه در عوامل پیچیده فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. بار سنگین مراقبت از سالمند، بهویژه اگر مبتلا به بیماریهای مزمن یا زوال عقل باشد، بدون حمایت کافی و آموزش مناسب میتواند منجر به فرسودگی و از دست دادن کنترل شود .
مشکلات روانی و وابستگی، اعتیاد، مشکلات سلامت روان یا وابستگی مالی آزاردهنده به سالمند از دلایل شایع خشونت است .
ویژگیهای فرد سالمند و سالمندانی که از سلامت جسمی یا روانی پایینتری برخوردارند، دچار ناتوانی هستند یا از حمایت اجتماعی کافی محرومند، بیشتر در معرض آسیب قرار دارند .
عوامل اجتماعی-اقتصادی، فقر، بیکاری و فشارهای معیشتی میتوانند تنش در خانواده را افزایش دهند. نبود قوانین حمایتی شفاف و کارآمد یا ضعف در اجرای آنها نیز از عوامل ساختاری این معضل است .
انزوای اجتماعی در سالمندانی که ارتباط خود با خانواده، دوستان و جامعه را از دست میدهند، بیشتر در معرض سوءاستفاده قرار میگیرند و کمتر کسی از وضعیت آنان باخبر میشود .
پیامدهای ویرانگر خشونت برای سالمندان تابع خشونت تنها به لحظه آزار ختم نمیشود و پیامدهای ماندگار و عمیقی دارد.
آسیبهای روانی عمیقترین و شایعترین آسیب است. احساس بیارزشی، اضطراب، افسردگی شدید، احساس گناه، کاهش اعتماد به نفس، ترس دائمی و افکار خودکشی از جمله پیامدهای روانی است . این وضعیت کیفیت زندگی سالمند را به شدت کاهش میدهد.
آسیبهای جسمی و خشونت فیزیکی میتواند منجر به کبودی، شکستگی، سوختگی و جراحات جدی شود. توجه به این نکته ضروری است که بدن سالمندان به دلیل ضعف فیزیولوژیک، توانایی کمتری برای ترمیم دارد و این آسیبها میتواند باعث تشدید بیماریهای قبلی یا مرگ زودرس شود .
عواقب اجتماعی خشونت باعث انزوا و کنارهگیری بیشتر سالمند از جامعه میشود. زمانی که کرامت سالمند خدشهدار میشود، او خود را از صحنه زندگی اجتماعی کنار میکشد .
راهکارهای مقابله و پیشگیری مقابله با این پدیده نیازمند عزمی جمعی و رویکردی چند وجهی در سطوح مختلف است.
آموزش و آگاهیبخشی همگانی و آموزش مهارتهای مراقبتی به خانوادهها، آگاه کردن سالمندان نسبت به حقوق خود و فرهنگسازی برای احترام به سالمندان در رسانهها و مدارس یک اقدام پایهای است .
حمایت از مراقبان و ایجاد سیستمهای حمایتی مانند خدمات مشاوره، گروههای حمایتی و ارائه خدمات مراقبت امدادی برای کاهش فشار و استرس مراقبان اصلی ضروری است .
تقویت قوانین و سیستمهای گزارشدهی، تدوین و اجرای قوانین حمایتی مشخص برای سالمندان، ایجاد و گسترش خطوط تلفن کمکرسانی محرمانه مانند اورژانس اجتماعی و تسهیل روند گزارشدهی خشونت از اقدامات کلیدی است .
توانمندسازی سالمندان و تشویق سالمندان به حفظ ارتباطات اجتماعی و مشارکت در فعالیتهای جامعه میتواند از انزوای آنان بکاهد و موقعیت آسیبپذیری را کاهش دهد .
هوشیاری و شناسایی علائم همسایهها، دوستان و ارائهدهندگان خدمات بهداشتی باید نسبت به علائم هشداردهنده مانند کبودیهای غیرقابل توجیه، تغییرات ناگهانی در رفتار یا وضعیت مالی سالمند حساس باشند.
گفتوگو و حمایت عاطفی و اگر به سالمندی مشکوک هستید، در محیطی امن و محرمانه با او گفتوگو کنید و شنونده دغدغههایش باشید. ارائه حمایت عاطفی اولین قدم برای خروج از چرخه خشونت است.
درخواست کمک تخصصی از طریق تماس با اورژانس اجتماعی برای درخواست کمک فوری مددکاری و روانشناسی یا سایر نهادهای ذیصلاح واجب است و نباید از آن ترسید.
خشونت علیه سالمندان یک “مسئله خصوصی” نیست، بلکه یک مسئله عمومی و نقض فاحش حقوق بشر است. سکوت و بیتفاوتی همدستی با آزارگر است. هر یک از ما به سهم خود میتوانیم با افزایش آگاهی، ارائه حمایت و اقدام به موقع، در امنیت و کرامت این فصل از زندگی سهیم باشیم.
متخصصان بهداشت و درمان،از پزشکان و پرستاران تا مددکاران اجتماعی، در خط مقدم شناسایی و مقابله با این پدیده قرار دارند. آنان باید آموزش ببینند که تنها به درمان زخمهای فیزیکی بسنده نکنند، بلکه با دقت به “داستان پشت پرده” آسیبها گوش فرا دهند. یک شکستگی مچ دست میتواند حاصل یک زمینخوردن ساده باشد، اما اگر نحوه توضیح آن با جزئیات آسیب شناسی همخوانی نداشته باشد، یا اگر سالمند در حضور همراهش مضطرب و مرعوب به نظر برسد، باید زنگ خطر به صدا درآید. گزارشدهی این موارد به اورژانس اجتماعی یا مراجع قضایی نه تنها یک وظیفه حرفهای، که یک تکلیف اخلاقی است.
فراتر از خشونتهای مستقیم، یک نوع خشونت پنهان و سیستماتیک نیز وجود دارد که ریشه در نگرشهای کلی جامعه دارد. سنگرایی یا تبعیض بر اساس سن، این باور را ترویج میکند که سالمندان افرادی کند، ناتوان و خارج از جریان اصلی جامعه هستند. این نگرش در تبلیغات، رسانهها و حتی در شوخیهای روزمره دیده میشود. وقتی جامعه به طور سیستماتیک تواناییهای یک فرد را به صرف سنش نادیده میگیرد، او را از فرصتهای شغلی، اجتماعی و مشارکت مدنی محروم میکند، در حال اعمال خشونت ساختاری است. این نادیده گرفتن سیستماتیک، کرامت انسان را از بین برده و آنان را به حاشیه میراند.
برقراری ارتباط ایمن با سالمند به تنهایی و در محیطی کاملاً خصوصی صحبت کنید. از قضاوت یا جملات جهتدار بپرهیزید. به جای پرسشهای مستقیم و تهدیدآمیز، از جملاتی مانند “به نظر میرسه یه مقدار ناراحت هستی، دوست داری در این مورد حرف بزنی؟” یا “نگرانت هستم، آیا اتفاقی افتاده که بتونم کمکت کنم؟” استفاده کنید.
شنوندهای بدون قضاوت باشید چرا که مهمترین کمک، اعتبار بخشیدن به احساسات و روایت سالمند است. به او اطمینان خاطر دهید که باورش میکنید و تقصیری متوجه او نیست. این عمل به تنهایی میتواند بار عظیمی از دوش او بردارد.
مستندسازی در صورت موافقت سالمند و مشاهده علائم فیزیکی، ثبت تاریخ، زمان و مشاهدات میتواند برای پیگیریهای بعدی مفید باشد.
ارائه گزینهها، نه تحمیل تصمیم به جای امر و نهی، فهرستی از گزینههای پیش رو را به او معرفی کنید. تماس با اورژانس اجتماعی، مشورت رایگان با یک مددکار، یا پناهبردن به یک خانه امن میتوانند از جمله این گزینهها باشند. به استقلال و حق تصمیمگیری او احترام بگذارید.
مداخله جامعه محور در محلهها میتوانند “گروههای حامی سالمندان” تشکیل دهند. در این طرح، داوطلبان آموزشدیده به طور منظم با سالمندان تنها یا آسیبپذیر کرده، با آنان گفتوگو میکنند و به عنوان چشمان و گوشهای هوشیار جامعه عمل میکنند.
حفاظت از کرامت و امنیت سالمندان، سرمایهگذاری بر روی وجدان جمعی یک جامعه است. این مبارزه تنها با تصویب قانون به پایان نمیرسد، بلکه نیازمند تحولی فرهنگی است. تحولی که در آن، پیری نه به عنوان یک ضعف، بلکه به عنوان فصلِ ارزشمند و پراحترام زندگی هر فرد، و تجربههای سالمندان نه به عنوان دانشی منسوخ، بلکه به عنوان گنجینهای خردمندانه نگریسته شود. هر تماس دوستانه، هر نگاه محترمانه، و هر اقدام شجاعانه برای گزارش خشونت، حلقهای است در زنجیرهای که میتواند چرخه شوم خشونت را متوقف کند. ما امروز از سالمندان مراقبت میکنیم، زیرا فردا نوبت ماست. ساختن جامعهای که در آن از پیر شدن نهراسیم، آرمانی است که تنها با همکاری و مسئولیت پذیری تکتک ما محقق میشود.
به قلم: سید عمران طباطبایی
