در سالهای اخیر، سبک زندگی شهروندان در ایران به شکل محسوسی تغییر کرده است. خانههای ویلایی و حیاطدار جای خود را به آپارتمانهای کوچک و پرجمعیت دادهاند؛ رفتارهای پرمصرف مانند شستوشوی حیاط، کوچه یا خودرو به حاشیه رانده شدهاند. در شهرهایی مانند تبریز، تهران و اصفهان، دیگر کمتر کسی شیر آب را بیهدف باز میگذارد. این تغییرات اگرچه امیدوارکنندهاند، اما در مقیاس بحران بزرگ آبی کشور، تنها گامی کوچک محسوب میشوند.
ایران در زمره خشکترین کشورهای جهان قرار دارد و منابع آب تجدیدپذیر آن، بهویژه در دهه اخیر، کاهش چشمگیری داشتهاند. از سویی، سهم عمده آب در ایران نه در مصارف خانگی بلکه در کشاورزی و صنعت مصرف میشود. با این حال، نقش شهروندان در مصرف درست و ترویج فرهنگ صرفهجویی همچنان حیاتی است.
در سطح فردی، استفاده از تجهیزات کاهنده مصرف آب (مثل سرشیرهای کممصرف)، استفاده بهینه از ماشین لباسشویی و ظرفشویی، دوشهای کوتاهتر و بازیافت آبهای خاکستری (مثل آب شستوشوی میوهها یا لباس) از جمله اقداماتی هستند که میتوانند تأثیرگذار باشند. آموزش این شیوهها، بهویژه به کودکان و نوجوانان، گامی بلند در تغییر نگاه نسل آینده به منابع طبیعی است.
در کنار این، باید نگاه ملی و برنامهریزی کلانتری هم وجود داشته باشد. نمیتوان از مردم خواست صرفهجویی کنند اما شبکه آبرسانی شهری با هدررفت بالای آب روبهرو باشد. نمیتوان کشاورزان را تشویق به دقت در مصرف کرد اما الگوی آبیاری سنتی همچنان غالب باشد. بهرهگیری از تجربیات کشورهای موفق – مثل استرالیا در بازچرخانی آب یا اسپانیا در آبیاری هوشمند – ضروری است، البته به شرط آنکه این الگوها متناسبسازی شده و هزینه اضافی به مردم تحمیل نکنند.
بحران بیآبی حاصل سالها بیتوجهی و مصرف ناآگاهانه است، اما آینده را میتوان با آگاهی ساخت. آنچه اکنون اهمیت دارد، پذیرش این واقعیت است که «آب»، دیگر یک منبع بیپایان نیست. در این مسیر، همه ما سهم داریم. از خانههای کوچک آپارتمانی تا اتاقهای تصمیمگیری وزارتخانهها.
آب اگرچه جاری است، اما برای همیشه جاری نخواهد ماند؛ اگر نخواهیم، اگر ندانیم، و اگر کاری نکنیم.
به قلم: پروین بابایی