ما اغلب درباره آنچه میپوشیم با زبان سلیقه حرف میزنیم: چه رنگی، چه طرحی، از کدام برند. اما کمتر میپرسیم که این لباسها از کجا آمدهاند، چه بر سر حیوانات برای تولیدشان آمده، یا اینکه کدام زندگی بیصدا در مسیر ساخت یک کت خز یا یک کفش چرم پایان یافته است.
مد بدون خشونت، پاسخی است اخلاقی به همین پرسشهای غایب. این جنبش که در سالهای اخیر از حاشیه به متن آمده، بر پایه یک اصل ساده بنا شده است: هیچ حیوانی نباید برای زیبایی ما رنج بکشد یا کشته شود. از خز و چرم گرفته تا پر و پشم، بسیاری از لباسهایی که بهظاهر بیضررند، در واقع نتیجه بهرهکشی شدید از حیواناتی هستند که نه دیده میشوند و نه صدایشان شنیده میشود.
فرهنگ مد قرنها با نمادهایی چون پوست حیوانات، خزهای تجملی و کیفهای چرمی گرانقیمت تعریف شده است. این عناصر، نشانههایی از ثروت و منزلت اجتماعی بهشمار میرفتند. اما امروز، با گسترش آگاهی درباره پشت صحنه این مصنوعات، این نشانهها در حال بازتعریفاند. جنبش مد بدون خشونت بر آن است تا زیبایی را از سلطه بر طبیعت و جانوران جدا کند و آن را بر پایه انتخابهای آگاهانه، مسئولانه و مهربانانه باز بسازد.
این رویکرد تنها به حذف خز و چرم از لباسها محدود نمیشود. پشتوانه آن، شبکهای از ارزشها و کنشهای اخلاقی است: از مخالفت با کشتار صنعتی حیوانات تا حمایت از طراحیهایی که از مواد جایگزین، بازیافتی یا گیاهی استفاده میکنند. لباسهایی که بدون درد و خون، تولید میشوند و همزمان با محیط زیست، با جان حیوانات نیز مدارا دارند.
در کنار این نگاه، تحولاتی در جهان مد نیز شکل گرفته است. برخی برندها دیگر خز را کنار گذاشتهاند، برخی کارگاهها به تولید چرمهای گیاهی یا مصنوعی روی آوردهاند، و بسیاری از فعالان فرهنگی با زبان هنر و رسانه، صدای حیواناتی شدهاند که پیشتر قربانی خاموش مد بودند. اما این تغییرات هنوز پراکندهاند و بیشتر محصول فشارهای اجتماعیاند تا تعهدی درونی.
از سوی دیگر، برخی منتقدان میگویند که چرم و خز مصنوعی نیز گاه خود آسیبزا و آلودهاند؛ زیرا از پلاستیکها و مواد شیمیایی ساخته میشوند. این انتقادها البته بیراه نیست، اما نباید اصل ماجرا را کمرنگ کند: در جهانی که میلیاردها حیوان سالانه تنها برای زیبایی کشته میشوند، هر گامی بهسوی حذف خشونت، گامی بهسوی مدی انسانیتر است.
مد بدون خشونت، ما را به بازاندیشی در معنا و اخلاق پوشیدن فرامیخواند. لباسی که میپوشیم، فقط یک انتخاب سلیقهای نیست؛ نوعی موضعگیری است. موضعی درباره اینکه چطور زیبا باشیم بیآنکه رنجی تولید کنیم. در نهایت، این پرسش ساده اما رادیکال باقی میماند: آیا زیبایی واقعاً نیاز به قربانی دارد؟ یا میتوان زیبا بود، بدون آنکه چیزی یا کسی برایش بهای خون بدهد؟
به قلم: پروین بابایی